Thursday, October 8, 2009

بنظر می رسد اکنون که مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 به مرحله سازنده خود رسیده و اکثر تحلیلگران سیاسی دنیا (ومنجمله بنده) را وا داشته است تا نتایج خوب و امید بخشی را برای حل و فصل کامل مسئله هسته ای ایران و سایر سایر موارد اختلافی بین ایران و غرب و بخصوص بین امریکا و جمهوری اسلامی ایران پیش بینی کنند .



بعضی از سران عرب منطقه (که بطور طبیعی باید از رفع کدورتهای بین ایران و غرب خوشحال باشند چرا که بطور بالقوه همیشه این خطر هست که خدای ناکرده این اختلافات در صورت حل و فصل نشدن میتواند منجر به یک جنگ فاجعه بار گردد که طی ان نه تنها ایران و غرب و اسراییل که بیشتر از همه ! کشورهای عربی منطقه در ان شدیدا صدمات فاجعه باری خواهند دید )



متاسفانه بنظر می رسد نه تنها از حل و فصل اختلافات ایران و امریکا خوشحال نیستند که بشدت با همراهی لابی تندرو و جنگ طلب طرفدار اسراییل در کنگره و حزب جمهوری خواه امریکا نهایت کارشکنی ممکن را بعمل اورده و می اورند تا فعالیتهای سازنده دولت پرزیدنت اوباما و رییس جمهور احمدی نژاد را خنثی نمایند در واقع اخبار و تحلیل ها و مناظره اکثر شبکه های رادیو تلوزیونی عربی منطقه در این روزها بمنظور خدشه واردکردن و به ایجاد شک و تردید و هشدار های مستقیم یا غیر مستقیم از عواقب نزدیکی ایران و غرب سمت و سو دارند !!!




که اظهارات رییس مرکز تحقیقات دبی امارات متحده در یک مناظره زنده تلوزیونی مبنی بر لزوم حمله فوری و همه جانبه امریکا به جمهوری اسلامی ایران بجای مذاکره و کسب توافق با ان و تایید این اظهارات توسط دو تن از سناتورهای تندرو و جنگ طلب کنگره امریکا (شما می توانید در زیر همین مطلب انها را مطالعه فرمایید ) و کارشکنیهای دولت عربستان و کشتار شیعیان در یمن با حمایت مستقیم عربستان برای تحریک جمهوری اسلامی ایران به واکنش احساسی و سوی




استفاده انها از ان بمنظور خطرناک جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران و متهم ساختن ان به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی و تحریک بحرین به واکنش فورانی و تند و غیر معمول به اظهارات یک شهروند و یک روزنامنگار معروف ایرانی که چندی قبل شاهد ان بود یم و حتی سفر در حال انجام پادشاه عربستان به سوریه همه و همه تنها گوشه های از یک پروزه تخریب روند صلح و سازش بین غرب و جمهوری اسلامی ایران است که در حال انجام است.





خوب اکنون این سئوال پیش می اید که اگر فعالیتهای صلح امیز و مذاکرات اشتی جویانه ایران و غرب و بخصوص ایران و امریکا تا این درجه جنگ طلبان را ناراحت و خشمگین نموده است که انها را وادار نموده تا دست به تندترین اعمال برای تخریب این روند اشتی جویانه بزنند؟! ایا نباید همه صلح طلبان دنیا و سیاستمداران جهان و روشنفکران و ارباب جراید و رسانه جهانی و بخصوص ایرانی و غربی نهایت تلاش و حمایت خود را از انجام چنین مذاکراتی تا مرحله توافق نهایی و نیز تلاش همه جانبه جهانی را برای خنثی نمودن تلاشهای مخربان این روند بکار گیرند؟!





از این ها گذشته ایا کسی نیست به این گروه بفهماند که تجدید رابطه و بازگشایی سفارتخانه های ایران و امریکا تحقیقا و در درجه اول – برای امنیت اعراب و کشورهای حوزه خلیج فارس مفید و سود راهبردی دارد و بعد از ان برای دو کشور امریکا و ایران مفید است؟!





چرا انها باید فکر کنند نزدیکی ایران و امریکا به ضرر انهاست؟!

چرا انها بجای دوستی و حسن همجواری و احترام متقابل در صدد تخریب روابط گام برمی دارند؟!





ایا نمی دانند که ملت و دولت سرفراز و کهن ایران همه پیشرفت هسته ای و فضایی و صنعتی و علمی و نظامی و غیره خود را متعلق به همه ملل ازاده و صلح طلب و بخصوص همسایگان و بویژه همسایگان مسلمان خود می داند و حاضر است هر کمک و هر کاری که از دستش براید برای کمک به پیشرفت انها نیز بکار گیرند ؟!



پس با توجه به موارد فوق بهتر است همه دست در دست هم به صلح و ثبات و امنیت منطقه ای و جهانی کمک نماییم . امین یا رب العالمین.

سعید شجاعی سعدی



Saadiman2006@yahoo.com
-----------------------------------------------------
چهارشنبه پانزدهم مهر 1388
چرا باید همه کشورها از تجدید رابطه ایران و امریکا استقبال کنند؟!

چرا باید همه کشورها از تجدید رابطه ایران و امریکا استقبال کنند؟!

چهارشنبه 15 مهر ماه سال 1388





هر گاه در تاریخ حدود هشت هزارساله ایران یک حکومت قوی و خدمتگزار و پیشرو روی کار بوده است که ایران را به سوی پیشرفت همه جانبه رهنمود ساخته است . متاسفانه سیل اتهامات از سوی قدرتهای جهانی (و اکثرا با تحریک همسایگان ایران و ترساندن انها از قدرت نظامی ایران ) به سوی ان حکومت سرازیر شده است . در این راستا اگر فقط 70 سال اخیر را ملاک قرار دهیم در خواهیم یافت که حکومت ملی دکتر مصدق در دهه سی شمسی و حکومت جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس و









پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز همواره مورد تهاجم رسانه ای و جنگ روانی و کید و دسیسه قدرتهای جهانی قرار داشته و دارند که این دسیسه ها در مورد حکومت مردمی دکتر مصدق به کودتا برعلیه ان انجامید و در 28 مرداد 32 سرنگون گردید ! . اما با پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 22 بهمن 57 با تدابیری که مدیریت فرهیخته انقلاب (مرحوم امام خمینی "ره" و جانشین ان مقام معظم رهبری ) انجام داد ه اند نه تنها نهال انقلاب را با کودتا و تجاوز نظامی دست نشاندگان قدرتهای جهانی( نظیر ارتش بعثی و جنایتکار صدام) نتوانستد نابود سازند که هم اینک خوشبختانه این نهال به یک درخت رشید و تنومند تبدیل گشته









و همین امر سبب شده است تا قدرتهای جهانی هر روز برای ان یک مشکل و دردسر درست نمایند ! و از سوی دیگر نه تنها مایل نیستند که پیشرفتهای علمی و اجتماعی و سیاسی و هسته ای و فضایی و پزشکی و عمرانی و سد سازی و راه اهن و جاده سازیهای گسترده و نیز پیشرفت های عظیم نظامی و غیره انرا تحمل کنند که حتی نمی خواهند متاسفانه انرا باور هم نمایند .









لذا سخت در تلاش هستند تا با ترساندن همسایه های ایران از یک ایران پیشرفته و مدرن - همسایه های ایران را در حالت ترس و تردید نسبت به اهداف سیاسی و غیر سیاسی جمهوری اسلامی ایران نگه دارند ! و این در حالی است که ایران اسلامی واقعا نیتی در منطقه بجز حفظ و تحمیق صلح و ثبات و امنیت همه کشورهای منطقه و جهان نداشته و ندارد. تاریخ هشت هزار ساله ایران نشان داده است ایران بجز برای مقابله و در مقام پاسخگویی به تجاوزات کشورهای دیگر به هیچ کشوری در دنیا حمله نکرده اند !. وسعت ایران باستان از حدود مرزهای چین کنونی تا اروپای امروزی بوده است و می بینیم که بجز مساحت فعلی و امروزی ایران از ان وسعت جهانگیر چیزی باقی نمانده است .













اما کسی ندیده و یا نشنیده است که ایران ادعای به ان سرزمینهای خود نموده باشد . ایران هموار بدنبال گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی و غیره با سایر کشورها و بخصوص با همسایگان خود بوده است و همکاری و تلاش برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 و رفع سوی تفاهمات فقط برای نشان دادن حسن نیت و اهداف صلح طلبانه خود بوده است .







بنظر می رسد دولت پرزیدنت اوباما سخت در تلاش است تا با مذاکره چند جانبه و دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران به شعار تغییر خود جامعه عمل بپوشاند و در ضمن از قدرت و نفوذ سیاسی و غیره ایران برای برون رفت امریکا و غرب از بحرانهایی که دولت تندرو و جنگ طلب پیشین (دولت پرزیدنت بوش پسر) در عراق و افغانستان و پاکستان و ... درست کرده است استفاده نماید . و الحق هم دولت دهم با در نظر داشت منافع ملی بخوبی در حال بستر سازی برای رفع سوی تفاهمات و زدودن زنگار بی اعتمادی و کینه ورزی بین دو ملت و دو دولت بزرگ و قدرتمند ایران و امریکا است و درست همین اقدام صلح طلبانه و بشر دوستانه ایران - گروههای جنگ طلب را در حزب جمهوری خواه کنونی امریکا و









دولت فعلی اسراییل و حامیان انها در بعضی از کشورهای عربی و غیر عرب منطقه وا داشته است تا احساس خطر کنند و سخت به تلاش و تکاپو بیفتند تا اول مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 را بشکست بکشانند (!!!) و دوم از ایجاد رابطه دوستانه بین ایران و غرب و بخصوص ایران امریکا بشدت جلوگیری کنند تا با گل الود کردن اب ! اصطلاحا ماهی های کلان و سنگین بگیرند و به تبع ان ضمن به خطر انداختن صلح و ثبات و امنیت منطقه ای و جهانی! جان دهها میلیون انسان بیگناه را هم به خطر بیندازند! .



نتیجگیری :

با توجه به تحلیل فوق مطلوب بنظر می رسد تا همه کشورهها و دول و ملل منطقه و جهان از تلاشهای ایران و امریکا برای حل و فصل مشکلات و سوی تفاهمات مزمن سی ساله حمایت کامل نموده و از القای فضای تردید و ترس نسبت به پیشرفتها ی روز افزون و اهداف صلح طلبانه ایران در منطقه و جهان خوداری نمایند . چرا که بدون همکاری و همرایی ایران هیچ صلح و ثبات و امنیتی واقعی در منطقه ایجاد نخواهد گردید و کشورهای همسایه و بخصوص کشورهای عربی همسایه می توانند از اولین گروههای باشند که از محصول صلح و برقراری رابطه همه جانبه دوباره ایران و امریکا بهرمند گردند .پس انها نیز باید بجای کارشکنی نهایت تلاش خود را برای موفقیت مذاکرات حال و اینده باید بخرج دهند. انشالله

Sunday, September 20, 2009

نقش تیم مدیریتی در کنترل و یا گسترش بحرانهای سیاسی و اجتماعی در جهان

you can translate all web (and mine)from farsi (persian) to english by iserting only the web address in bllow address :

translate.google.com

thanks





بنام خداوند بخشنده مهربان








عید سعید فطر بر همه جهانیان و بخصوص مسلمانان و بویژه بر هموطنان عزیز مبارک باد




یک مشاور و معاون جامع و اینده نگر کیست؟




مقدمه :






یک مشاور و یا معاون جامع نگر و اینده بین اصولا به تنها چیزی که نباید فکر کند ! حفظ موقعیت اداری و منافع شخصی و جناحی است! و به تنها چیزی که باید فکر کند به حفظ منافع ملی و نیز منافع اداره و یا سازمان و یا شرکت و یا موسسه ای است که او معاونت و یا مشاورت ان را بر عهده دارد!. امروزه درعلوم و فنون مدیریت دیگر مسئول و مدیر یک مجموعه را تنها شخص مسئول و تصمیم ساز به حساب نمی اورند (هرچند از نظر حقوقی در نهایت شخص مدیر مسئولیت دارد) بلکه امروزه مدیریت را در قالب یک تیم مدیریتی بحساب می اورند که دو جز مهم ان عبارتند از










1- مدیر






2- معاونین و مشاوران










همچنین در این تیم مدیریتی عوامل و دست اندرکاران مختلفی نیز مشغول بکارند که روی هم یک تیم مدیریتی را شکل می د هند. و این تیم مدیریتی هدف نهایی خود را کسب بیشترین منافع با حداقل هزینه قرار می دهد و با رعایت قوانین به نواوری و ابداع و ابتکار لازم جهت بروز کردن روشهای دست یابی به هدف فوق می پردازد و خود مانعی برای رسیدن به هدف قرار نمی گیرد.












در واقع مدیریت خلاصه است در ابداع و نوع اوری راه های علمی و عملیاتی و قانونی رسیدن به هدف - با این مقدمه به بحث اصلی می پردازم .






در هنگام بحران مشاور و معاون چگونه باید انجام وظیفه نماید؟






هر بحران (در سطوح بین المللی و داخلی و یا در سطح استان و شهر و منطقه و ناحیه و محل و شرکت و موسسه) شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارد!.






معمولا مدیر (هرچقدر هم که با هوش و درایت و توانمند و مسط باشد) در مواجه با بحران و تبعات ان سخت به همکاری و مشاوره معاونان و مشاوران خود نیازمند است!.






حال اگر جنس بحران "سیاسی و اجتماعی و با تبعات و پیامدهای فراگیر و امنیتی باشد" این نیاز به مشاوره چند برابر می شود!.






در چنین شرایطی بنظر می رسد مجموعه مشاورین و معاونین وظیفه دارند تا بفوریت ارامش و خونسردی را به تیم مدیریتی باز گردانند و از ابراز نظرها و مصاحبه ها و اعلام مواضعی که به تشدید بحران و نیز به تحقیر و توهین و تهدید و تحریک طرف و یا طرفهای داخلی و خارجی "مدعی" کمک می کند بطور کامل پرهیز نمایند!.








در چنین مواقعی بنظر می رسد باید ریشه ای به شناسایی علل و عوامل بروز بحران پرداخت و اگر قصور و یا اشتباهی از تیم مدیریتی سر زده است صادقانه ان را پذیرفته و عذر خواهی و جبران و یا گفتگو و مصالحه نمایند و اصلا فکر نکنند که با برخوردهای قهری مسئله مشمول مرور زمان می شود و همه ! همه چیز را فراموش می کنند!














چرا که متاسفانه به رسم و قانون نا نوشته همه پدید ه های سیاسی و اجتماعی جهان مقابله قهری با تبعات بحران و نه حل و فصل ان ! دیر یا زود با اخطار و پیش اگهی قبلی و یا بدون ان با توجیه و یا بدون توجیه ! ناگهان در شرایط سخت تری و با تبعات گسترده تری سر بر خواهد اورد ! لذا حل و فصل هر بحران نه تنها کاری ضروری که حیاتی محسوب می شود !.










باز متاسفانه تر در مواردی مدیر و مسئول به دلایل گفته شده فوق و برای حفظ ارزشها و اصول و امنیت و منافع و موجودیت ملی - بسیار مایل است تا مسئله را در کمترین زمان ممکن حل و فصل نمایند اما


گاهی مشاوران و معاونان به مدیر چنین القا می کنند که مثلا اگر عذر خواهی و عقب نشینی کنید! می گویند ترسیده اید و شان و موقعیت و ابرو و مدیریت شما زیر سئوال می رود و امثال ان !




در چنین صورتی مطلوب بنظر می رسد مدیر چنین مشاوره های خطرناک و غیر فنی را قبول نکند ! چرا که با گسترش بحران و در صورت جمع نشدن هر چه زودتر مسئله ! فرصت طلبان داخلی و خارجی وارد معرکه شده و با افزودن هیزم و بنزین فراوان ! اتش بحران را شعله ور تر نموده و در نهایت می تواند همه چیز و همه کس را با صدمات جبران نا پذیری مواجه نماید !. تاریخ ملل و کشورهایی دنیا پر است از چنین وقایعه ای که بعلت فرصت سوزی موقعیت های گفتگو و صلح سازش از بین رفته و عواقب غیر قابل جبران و بازگشتی را برای همگان برجا گذاشته است.


موارد فوق جنبه عمومی و جهانی داشت اما مشخصا در اینجا می خواهم به نقش رسانه بپردازم که بدلیل نقش بی بدیل رسانه در کنترل و یا گسترش بحران و بویژه بحرانهای سیاسی و اجتماعی در جهان جایگاه ان منحصر بفرد می نماید.




نقش رسانه در کنترل بحران




اگر رادیو و تلویزیون رسمی بجای بکارگیری روشهایی کارشناسی شده و امتحان شده جهانی که عبارت باشد از برگزاری نشست ها و مناظره ها و مصاحبه های راه گشا و مفید با همه صاحب نظران و متخصصین ( ونه افراد گزینشی و انتخاب شده ) و نیز دادن فرصت به همه طرف های درگیر برای بیان دیدگاههای خود ! برای کنترل بحران و کمک به حفظ ارامش و فرصت سازی برای مدیران بمنظور حل و فصل بحران و متاسفانه




خود تبدیل به یک طرف دعوا و اختلاف شود و بجای کنترل دامنه بحران با پخش مصاحبه ها و فیلم و برنامه های خبری یک سو ! ضمن تحریک طرف مخالف او هم اتش بیار معرکه گردد .انوقت باید گفت یک فاجعه رسانه ای اتفاق افتاده است چرا که در این صورت رادیو و تلویزیون رسمی ناخواسته بخش عمد ه ی از مخاطبان خود (که جوانان پر جوش و خروش باشند ) را به شبکه های رادیو و تلویزیونی ماهوار های و اینترنتی بیگانگانه تقدیم کرده است !!! و دیگر عملا رادیو تلویزیون رسمی تاثیر چندانی بر افکار عمومی این جدا شدگان ندارد و این رسانه های فرصت طلب بیگانه زیاده خواه و زورگوه است که ابتکار عمل را بدست گرفته و هر ساعت و روز که اراده کند هر چه را مطلوب سیاستمداران خود است را در قالب و شکل دلسوزانه (بخوانید اشک تمساح) را برای به اشوب و بلوا کشیدن جامعه به خورد مخاطبین خود می دهند !!!(واقعا چرا باید اجازه داد چنین شود؟!!!).


چاره چیست ؟!!!




مطلوب و چاره اصلی ان است که با تغییر مدیریت ان رادیوو تلویزیون رسمی و تغییر خط و مش ان رسانه و دادن ازادی بیشتر به روزنامه ها و بالاتر از ان دادن اجازه تاسیس رادیو تلویزون خصوصی به افراد صاحب صلاحیت (با رفع موانع قانونی ان) ابتکار عمل را از سازمانهای جاسوسی و رسانه های بیگانه گرفته و کشور و جامعه و نظام را از پرداخت هزینه های سنگین توجه جوانان به رسانه های ماهواره ای و اینترنتی و غیره بیگانگان باز دارد.




بسیار ساده اندیشی است اگر کسی فکر کند امنیت و نظم و انظباط اجتماعی و سیاسی با باز کردن وفضای بحث و رسانه و ازادی مبادله اخبار و وقایع دچار چالش و تزلزل می شود . در قرن بیست و یک و در عصر دهکده کوچک جهانی تقریبا محال است که فردی در دورترین نقاط جنگ امازون و افریقا را هم بتوان در بی خبری نگهداشت .


بدیهی است ازادی جریان خبر رسانی و تبادل فکر و اندیشه مدیریت لازم دارد و برسم همه کشورهای که اصطلاحا چنین فضای را در کشور خود دارند . با وضع قوانین علمی و عملیاتی از هرج و مرج و خلافکاری و صدمه دیدن احتمالی منافع ملی و ساختار شکنی افراد و جریانات فرصت طلب جلوگیری بعمل اورد.




کشور ما ایران اسلامی با ان تمدن درخشان ایرانی و اسلامی نه تنها مستحق ایجاد چنین ساختاری ( جریان ازاد اخبار و اندیشه ) است که خود هزاران سال مبلغ چنین رسم ازادگی در جهان بوده است . به همین دلیل بنظر می رسد تاخیر در چنین امر مهمی نا ثواب و خلاف منافع نظام مقدس و کشور عزیزمان باشد.

Thursday, September 17, 2009

شhttp://translate.google.com/translate?prev=hp&hl=fa&js=y&u=www.shogaiee.blogspot.com&sl=fa&tl=en&history_state0=
------------------------------


بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خداوند بخشنده مهربان



چه ضرب الامثل پر محتوایی داریم که حاکیست:



دوست می گوید گفتم!!! و دشمن می گوید می خواستم بگم !!!



مقدمه :



اینجانب سعید شجاعی سعدی بعنوان یک پژوهشگر و تحلیلگر شخصی و اینترنتی که رویدادها و مشکلات پیش روی نظام جمهوری اسلامی ایران در بخش سیاست خارجی را حدود سه سالی است که بر اساس احساس وظیفه ملی و شرعی برای جلو گیری از جنگ و خونریزی و بخطر افتادن جان و مال مردم و نیز برای جلوگیری از به چالش کشیدن منافع و امنیت ملی و نیز تمامیت ارضی و موجودیت ایران عزیز (و به تبع ان نظام مقدس ) توسط قدرتهای جهانی زورگو و زیاده خواه







و متجاوز و صد البته بی رحم و مکار ! و همچنین بمنظور خنثی کردن بخشی از توطئه و کید و حیله و جنگ روانی ان قدرتها ! با راه اندازی حدود ۱۰ وبلاگ در شبکه اینترنت به تحلیل وقایع از دید شخصی پرداخته و نیز با ارایه را ه کار و راه حل و نیز راه های برون رفت از این مشکلات بی انکه کسی از من خواسته باشد و یا ریالی بابت ان دریافت نموده باشم انجام وظیفه و ادای دین به خدا و مردم و میهن اسلامی نمود ه ام به همه مسئولین محترم و نیز به کاندیدهای محترم ومعترض به انتخابات اخیر ریاست جمهوری اسلامی ایران مصرانه درخواست توجه عاجل به موارد ذیل را دارم .



پرونده هسته ای ایران و صلح و یا جنگ پیش روی ان !



اقای البرادعی (که دیگر می توان ان را رییس سابق سازمان بین المللی انرژی هسته ای خواند) در تمامی طول دوران مسئولیتش با صدور گزارشات دو پهلو متاسفانه اصطلاحا گزک و بهانه لازم را به دست قدرتهای ۱+۵ مدعی برنامه های صلح امیز هسته ای ایران داده است و انها بهمراه اسراییل و بعضی از سران عرب منطقه به اسناد به همین گزارشات نظام و ایران اسلامی را به تلاش برای دستیابی به بمب اتم متهم ساخته و می سازند .



هر چند در دوران پرزیدنت بوش پسر تقریبا هر روز و ساعت خبر اکثر خبرگزاریها حاکی از احتمال قریب الوقوع ! حمله غرب و اسراییل به ایران اسلامی بود اما خوشبختانه با فعالیت اینترنتی و غیر اینترنتی همه صلح طلبان و فعالان ایرانی و غیر ایرانی این امر به لطف خدا و هوشیاری مسئولین محترم میسر نگردید و بوش رفت و قدرت به پرزیدنت اوباما رسید.



با امدن اوباما و بدلیل سیاه پوست بودن ایشان (و حمایت بخش عمده ای از جمعیت امریکا و نیز افریقا ... ) و جابجایی قدرت از حزب جمهوری به دمکراتها و بقدرت رسیدن تندروترین دولت تاریخ اسراییل (تا کنون) نه تنها شرایط داخلی امریکا که شرایط جهانی نیز بشدت و بسرعت دگرگون گردید و به تبع انمسئله پرونده هسته ای ایران نیز با شرایط جدید روبرو گردید.



اعلام بسته پیشنهادی( به روز شده ایران ) به گروه ۱+۵ و اعلام شروع مذاکرات ایران با ان گروه در ماه اکتبر اینده با حضور رسمی نماینده امریکا نشان از همان شرایط جدید را دارد.





اما بنظر می رسد همه چیز انطور که ظاهرشان نشان می دهند در حال ختم بخیر شدن نمی باشد !





چرا که حالا تقریبا خبر روزانه و یا چند روز در میان اکثر خبرگزاریها ی دنیا حاکی از بی قراری دولت بسیار تندرو اسراییل (حداقل در ادعا )برایحمله به تاسیسات هسته ما را دارد (ذهی خیال باطل!) و همان گزارشات نشان از جلوگیری اوباما از این اقدام اسراییل را هم دارند !.



اما دیروز (سه شنبه ۸۸/۶/۲۴) برای اولین با رییس جمهور فرانسه رسما ادعا و اعلام نمود که سازمانهای جاسوسی ! فرانسه به او گزارش داده اند که ایران بطور مخفیانه در حال ساخت بم اتم است ( ادعای که هیچ یک از مدعیان اصلی ایران حتی پرزیدنت بوش پسر نیز مطرح نکرد !!!.)



بنظر می رسد که این ادعا وقتی مهم و قابل توجه بیشتر است که بیاد اوریم فرانسه هم اکنون دارای یک پایگاه دایمی مهم هوایی و در یایی در امارات متحده عربی در خلیج فارس است و با وجود اتمام کار سفیر ان کشور در ایران کاخ الیزه هنوز سفیر جدیدی برای ایران انتخاب و معرفی ننموده است .



و همچنین پرزیدنت سارکوزی مرتبا با کاخ سفید و کاخ کرملین و نیز با کاخ ریاست جمهوری و نخست وزیری انگلیس و اسراییل و المان و پجین (پکن) مرتبا در باره برنامه های هسته ای ایران اسلامی بنا بر گزارشات رسانه ای در تماس و رایی زنی می باشد



حال اگر این موضوع را با دیدارهای محرمانه و اشکار نخست وزیر و رییس جمهور بسیار تندرو اسراییل از روسیه و امریکا و اروپا و بخصوص با سارکوزی و اظهارات و موضعگیری هایشان را در مورد پرونده هسته ای ایران کنار یکدیگر بگذاریم



و بیاد بیاوریم که





اگر عدم دعوت رییس جمهور اسلامی ایران جناب دکتر احمدی نژاد در جلسه ای که سران چهار کشور روسیه و قزاقستان و اذربایجان و ترکمنستان در همین چند روزقبل در قزاقستان بدون حضور ایران اسلامی برگزار کردند از تبعات و پیامدهای هماهنگی های فوق بوده است .





ایا نباید در چنین فضایی و با عنایت به اینکه انها دولت محترم دهم را درگیر با مسایل و تبعات و اعتراضات به انتخابات دهم ریاست جمهوری در داخل می دانند ( و مثلا فکر می کنند که دولت دهم ان اقتدار و مشروعیت دولت نهم را ندارد !!!؟) شک کنیم که نقشه و سناریوی در کار است







تا برای راضی کردن افکار مردم اروپا و امریکا و نیز افکار جهانیان برای انجام هر گونه عملیات شدید و هماهنگ سیاسی و یا تحریم و یا عملیات نظامی بر علیه جمهوری اسلامی ایران مذاکراتی را در مهرماه (اکتبر ) با جمهوری اسلامی ایران برگزار کنند و بدلیل عدم قصور و عقب نشینی ایران اسلامی از مواضعش - از پیش مطمئن هستند که این مذاکرات به شکست خواهد انجامید لذا در حال اماده کردن پیش نیازهای نرم افزاری و سخت افزاری برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و به چالش کشیدن منافع و امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال ما (ایران) هستند ؟





نتیجگیری :



با توجه به موارد فوق توجه عاجل و همه جانبه همگان (و منجمله معترضین به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران ) را به خطرات و احتمالات پیش رو را مصرانه خواستارم . چرا که همه کشورهایی در ۱۰۰ سال اخیر توسط بلوک غرب و متحدان انها مورد حملات شدید قرار گرفتند در شرایط کاملا غافلگیرانه و غیر قابل انتظار مورد حمله شدید واقع گردید ه اند . انشالله که با درایت و هوشیاری همگان چنین امری برای میهن ما اتفاق نخواهد افتاد.





و متجاوزین که ارزوی تسخیر و تجزیه ایران را داشته و دارند ! نه در شعار که در عمل ان ارزو را بگور خواهند برد.! این کار فقط با اتحاد و همبستگی داخلی و گذشت و احترام و درک یکدیگر و تعامل و گفتگو همه جریانات سیاسی و اجتماعی و ... ممکن است و ولاغیر ! و فضای ترد و توهین و اتهام و رد یکدیگر و عبور از قانون و خطوط قرمز در داخل ! می تواند خدای ناکرده کار مقابله با دشمنان خارجی را بسیار مشکل نماید .



سعید شجاعی سعدی - شیراز ۸۸/۶/۲۵








برچسبها : پرونده - هسته - جنگ - صلح - پیش - روی
--------------------------------------------------

یاداوری مهم : بعرض خوانندگان محترم این وبلاگ می رسانم که کلیه مطالب این وبلاگ نظر شخصی نویسنده است که یا درست است و یا غلط! اگر درست است گوارای وجودتان و اگر نادرست از قبل پوزش مرا پذیرا باشید "بسم الله الرحمن الرحیم" "بنام خداوند بخشنده مهربان" به اطلاع خوانندگان عزیز این وبلاگ که منتظر مطالعه ادامه مطلب " علل تاریخی عقب مانده گی ایران " هستند می رسانم که این مقاله" کتاب گونه" را قصد داشتم برای پایان نامه فوق لیسانس خود (البته بعد از طی مراحل اداری - و دانشگاهی معمول ) ارایه دهم ! که متاسفانه بلطف ! عملیات بسیار موفقیت امیز باز دارندگی بنده از قبول شدن در کنکور کارشناسی ارشد سال 88 توسط گروه ظاهرا بسیار قدرتمند "از ما بهتران !!! " (برای کسب اطلاع بیشتر از سوابق موضوع پیشنهاد می نمایم تا " مطلب محاکمه سیاسی سعید شجاعی سعدی" و را با دقت بیشتر در همین وبلاگ و دراخر همین مطلب مطالعه فرمایید) با وجود مجاز شدنم برای انتخاب رشته در هر شش زیر مجموعه رشته روابط بین الملل دانشگاهای دولتی (روزانه و شبانه ) در اعلام نتیجه سازمان سنجش که در اردیبهشت امسال انجام پذیرفت که ضمن ان نام خود را در جز قبول شدگان کارشناسی ارشد دانشگاهای دولتی سال 88 که در شهریور جاری اعلام شد را ندیدم ! ؟. لذا برایم این پرسش اساسی را پدید اورد که چرا باید چنین کنند ؟!!!. هرچند اعتراض خود را در مدت قانونی توسط ایمیل به سازمان سنجش ! کشور اعلام نمودم و منتظرم تا در مرحله اعلام تکمیل ظرفیت کارشناسی ارشد دانشگاهای دولتی که قرار است در مهرماه 88 جاری توسط ان سازمان اعلام گردد شاید اسم خود را در گروه پذیرفته شدگان بیابم !!!؟ اما واقعا این سئوال برایم پیش می اید که اگر اقای سعید شجاعی سعدی با تسلط به سه رشته تخصصی روز دنیا یعنی برنامه ریزی اجتماعی (شهری و منطقه ای ) و فن اوری اطلاعات و صنعت جهانگردی (وبعنوان یک شهروند ساده و بی ادعا و مدعا که بر حسب احساس وظیفه شخصی و بی انکه کسی از او خواسته باشد و یا ریالی از بابت فعالیت علمی و سیاسی و تحلیلی خود در اینترنت از شخص حقیقی و یا حقوقی در یافت نموده باشد - برخلاف متظاهرین ریا کار بی سوادی که برای خیلی کمتر از کارهای که من انجام دادم هزاران رانت و امتیاز و منفعت ناحق دریافت فرموده و می فرمایند !!!؟ ) چطور می شود که بنده با حدود سیصد مقاله علمی و تحلیلی در اینترنت که : 1- کمک به خنثی کردن جنگ روانی بیگانگان زورگو و متجاوز و زیاده خواه بر علیه مردم و دولت و نظام عزیز نموده است . 2- را ه کارهای علمی و کاربردی فراوانی را برای حل و فصل مسایل و بحرانهایی خارجی پیش روی نظا م و کشور را (در حد امکانات و توان و وسع ) ارایه نموده است . 3- به حفظ و تحمیق اقتدار و تمامیت ارضی ومنافع و امنیت ملی کشور و نظام با ایجاد حدود 10 وبلاگ سیاسی و تحلیلی و بوسیله هشدار خطرات و تحلیل افشاگرانه نقشه های شوم تجاوزکارانه احتمالی کشورهای زورگو و زیاده خواه کمک نموده است. واقعا اگر چون بنده ناقابل خدارا با این توان و سابقه نگذارند که در دانشگاه و در رشته روابط بین الملل قبول شود !!!؟. شما بفرمایید چه کس دیگری باید قبول شود!!!؟ البته یک احتمال هست که نباید ان را نادیده گرفت احتمالا بدلیل تغییر دولت و به تبع ان تغییر وزیر محترم علوم این مشکل برای من بوجود امده که انشالله با وجود و شروع بکار وزیر محترم جدیدی که فرمود درد دین دارد و لابد کسی که درد دین دارد قطعا نمی گذارد در زیر مجموعه اش حق کشی گردد ! امید ان را دارم که در مرحله اعلام تکمیل ظرفیت کارشناسی ارشد مهر 88 اعاده حق اینجانب هم گردد . بهر حال به اطلاع شما خواننده عزیز می رسانم انشاالله در سالهای اینده اگر نگذاشتند که این تحقیق علمی و راهگشا را بعنوان پایان نامه کارشناسی ارشد خود ارایه دهم !!!؟ شاید در قالب یک کتاب ان را منتشر سازم در پایین مطلب "محاکمه باور نکردنی سعید شجاعی سعدی را که در تاریخ یکشنبه 88/2/13 نوشته و در تاریخ جمعه 18اریبهشت 88 در وبلاگهایم قرار دادم را تقدیم مجدد می نمایم . والسلام --------------------------------------------------------------------------------- "بسم الله الرحمن الرحیم" مقدمه خالصانه عرض می کنم این مطلب را نه از سر گله و شکایت و بیان واقعیات جامعه ! و نه حتی برای تخلیه خودم از فشار دردها و الامی که گروههای نامبرده در ان مطلب - عامدا یا سهوا و از سر غرض یا مرض در طی سالیانی طولانی بر بنده و امثال بنده وارد ساختند نوشته ام !!! چرا که بخوبی و کاملا واقفم که با نگارش این مطلب چیزی از قدرت و نفوذ و نقش گروههایی که از انها در این مطلب یاد شده کم نخواهد شد و نتیجه اش برای بنده هم اگر فشارها و محدودیتهای سنگین تر نباشد !قطعا بنظر می رسد که گشایشی را هم سبب نخواهد شد ! دلیلش هم کاملا اشکار است زیرا گروههایی که در نوشته زیر به انها اشاره شده است دارای منافع فراوان مالی و اداری و غیر ان هستند و به همین دلیل با استفاده از اهرمهای همجانبه به حمایت از یکدیگر می پردازند بطوری که عملا جایی برای حسابرسی و پاسخگویی قضایی و یا قانونی انها حداقل تا اینده ای قابل پیش بینی باقی نمی ماند !!! به بیان دیگر نوشته زیر بصورت سمبولیک مصادیق و اعمال روشهای غیر انسانی و غیر قانونی و رفتارهای شیطان صفتی انها را در برخورد با شخصی بنام "سعید شجاعی سعدی" که بنده باشم در جغرافیایی اداری و زندگی محیط که در ان بسر می برم را نشان می دهد ! بدیعی است ممکن است هر خواننده گرامی ! که در هرکجای ایران اسلامی عزیز زندگی میکند با خواندن این مطلب فورا بگوید که همین برخوردها با او نیز صورت پذیرفته است !!! بنا براین هرچند داستان پیرامون سعید شجاعی سعدی و برخوردهای گروههای فوق با ان دور می زند اما می تواند مصادیق اندر هرجای کشور هم یافت گردد.! در اینجا این سئوال مطرح می شود پس چرا با وجود اگاه بودن به موارد فوق - اقدام به نگارش مطلب زیر نمودم ؟! . پاسخ انست که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در شهر مقدس مشهد و در روز اول فروردین 88 که طی ان امکانات و موقعیت های نظام و کشور را حق همه احاد مردم دانستند و تاکید نمودند همه افراد جامعه و کشور باید فرصت برابر برای خدمت و پیشرفت همه جانبه را دارا باشند ونه اینکه عده ای با زدو بند و رانت و باند و جناح بازی راه پیشرفت و خدمت دیگران به کشور و نظام رابا بهانه های واهی و مکارانه انهم برای منافع نامشروع شخصی و باندی و جناحی خود (نقل به مضمون ) سد نمایند و نیز همچنین با توجه به شور و شعارهای عدالت محور ریاست محترم جمهوری جناب دکتر احمدی نژاد و نیز تاکید دکتر لاریجانی رییس محترم مجلس شورای اسلامی در روزگرامیداشت استاد شهید مطهری بر تنفر استاد شهید از ریاکاران و متزورین که با ریاکاری خود به اسلام و کشور (نقل به مضمون) صدمه می زنند و نیز با الهام از سخنان سایر بزرگان و تصمیم سازان نظام و کشور مقدس و سربلند و پر افتخارمان ! بنده سعید شجاعی سعدی تصمیم گرفتم تا با محاکمه تخیلی و سمبولیک خودم (با رعایت موازین اخلاقی و شرعی و قانونی و بی انکه از کسی نامی برده شده باشد! و با درنظر داشت اصول جامعه شناسی و بخصوص جامعه شناسی سیاسی ) اول بر اساس تکلیف ملی و شرعی - اگاهی ! رسانی - بخوانید اطلاع رسانی- کرده باشم و دوم در حد توان و دانش خود یک کالبد شکافی مختصری از روشهای در حال استفاده برای از میدان به در کردن نیروهای خدوم و خالص و مشتاق خدمتی که از قضا ! صاحب هوش و ذکاوت و سواد و و تجربه و توان همه جانبه لازم برای خدمت به نظام و کشور و پاسداشت بدون چشم داشت خون شهدا و بی ادعا هم هستند ! و همچنین دنبال "قدرت و ثروت و شهرت و شهوت " جنون امیز ! هم نیستند انجام داده باشم ! تا شاید چشم و گوش بینا و شنوایی پیدا گردد ! و بخواهد با تشخیص سره از نا سره از کنار گذاشتن و یا فراری دادن و طرد افراد متخصص و صاحب مهارت و تقوا و توان کار و مدیریت بالا که توسط گروههای نامبرده در مطلب زیر به بیرون رانده می شوند! جلوگیری عاجل بعمل اورند! چرا که باز بنظر می رسد که با از میدان بدر رفتن حتی یک فرد شایسته و لایق - نظام و کشور اسلامی ممکن است صدمه و یا صدمات فراوانی ! را که گاهی غیر قابل جبران هم باشد را تحمل نماید !. والسلام - سعید شجاعی سعدی - شیراز ساعت 2 بامداد جمعه۱۸/۲/۸۸ ---------------- به قلم محاکمه سیاسی و باور نکردنی سعیدشجاعی سعدی!!! خواننده عزیز! اگر با حوصله و تفکر و دقت و تا اخر محتویات این محاکمه را مطالعه فرمایید چند صد سال بر تجربه مفید شما افزوده خواهد شد! باور نمی کنید ! امتحان فرمایید! "بسم الله الرحمن الرحیم" عمریست مرا تیره و کاریست نه راست"" محنت همه افزوده و راحت کم و کاست"" "شکر ایزد را که انچه اسباب بلاست" "ما را زه کس دگر نمیباید خواست" (خیام) ! سعید شجاعی سعدی - شیراز =================== محشر است؟! روز قیامت است؟! اصلا کی من مرده ام که خودم نفهمیدم؟!چرا زمان و زمین تیره و تار شده است چرا همه چیز با خاک یکسان شده است؟! خدایا من کجا هستم! اما این حرفها بیمورد است ! واقعیت این است که قیامت شده است و الان من در این صحرای برهوت قرار دارم و یک دادگاه هم در حال محاکمه من؟! قاضی : متهم خودش را معرفی کند. متهم :( از اینجا به بعد کلمه "متهم " یعنی من سعید شجاعی سعدی ) من سعید شجاعی سعدی هستم. قاضی: شما متهمید که بعنوان یک انسان و بنده و مخلوق خدا به وظایفت در زمان حیاتت درست عمل نکردی ؟ جناب قاضی : اشتباه بعرضتان رساندند خدا وکیلی نه از نماز و روزه و نه از هیچ یک از واجبات دیگرم تا حد توان دریغ نکردم و از قضا نه تنها به کسی ظلم نکرده ام و ریالی مال غیر و بیت المال را نخورده ام بلکه تا توانستند حقم را خوردند و مورد ستم هم واقع شده ام! اما برای مصلحت دین و مردم و کشور و نظام دم هم نزدم!در زندگی اهل ریا و خیانت و تزویر نبودم ! و چه انگاه که ثروت داشتیم و چه انگاه که فقیر بقول حافظ "در فقر کار اهل دولت "می کردم. قاضی : اتفاقا برای همین دم نزدنت در حال محاکمه شما هستیم ! مگر اقای سعید شجاعی سعدی! نمی دانید اگر کسی زیر بار زور و ظلم وستم رود گناهش بر اساس حکم الهی کمتر ظالم نیست؟! منهم: جناب قاضی من پاک گیج شد ه ام یعنی شما مرا بخاطر کاری که نکرده ام محاکمه می کنید؟! قاضی :دقیقا ! متهم: جناب قاضی خیلی معذرت می خواهم حالا که اینجوری است و منهم چاره ای جز اطاعت ندارم فکر نمی کنید دادستان باید کیفر خواست و تفهیم اتهامات احتمالی بنده را اعلام کند نه جنابعالی که قاضی هستید؟! قاضی :بار اخرت باشد که در کار محاکمه دخالت می کنی! هر چند برای روشن شدنت! بدان که در اینجا قاضی همه کاره است و دادگاه اینجا محکمه عدل الهی است و نه زمینی!. متهم :چشم ببخشید که دخالت کردم. دیگه فضولی (اصطلاح حقوقی) نمی کنم! قاضی : اقای سعید شجاعی شما متهمید که در زندگیتان بیش از حد بخشنده بودید و در مقابل نامردی و دوز و کلک سو ار کردن دیگران و از پشت خنجر زدنها و پرونده سازی ها خیلی کوتاه می امدید! توضیح بده چرا ؟! همچنین بگویید چرا شما اجازه دادید نا ان شیاطین مردم و نظام و کشور را از خدمات هر چه بیشتر فردی دلسوز و متخصص و کارامدی چون شما محروم سازند ! هر چند با همه محدودیت های تحمیلی بر شما موفق شدید در خدمت به مردم گل بکارید ! لطفا کامل توضیح دهید؟!. متهم: بسم الله الرحمن الرحیم بله جناب قاضی بعرض شریفتان می رسانم که گذشته از اعمال بسیار نیک و خداپسندانه پدر بزرگوارم(مرحوم حاج علی قاسم شجاعی سعدی) در انجام هزاران کار نیک و خیرانه و حصنه برای خیل عظیمی از درماندگان و نیازمندان در دو بعد مالی و غیر مالی که حتما جنابعالی از ان اطلاع کامل دارید - در پاسخ به سئوال شما باید عرض کنم - من در خانواده مذهبی زاده و در فقر و ثروت هم بزرگ شدم . در تمام عمرم سعی کردم تا پرهیزکارانه زندگی کنم و قناعت را سر لوحه زندگی خود و خانواده قرار دهم و هر انچه که در توان داشته ام را برای دیگران چه اشنا و چه غریب انجام دهم! به کسی ظلم نکردم و برای کسی درد سر قانونی و غیره درست نکردم و نان کسی را هم نبریدم به ... مردم چپ نگاه نکردم و دهها نفر را هم تشویق گر ازدواج و کسب تحصیلات عالی بودم و هزاران نفر را هم با سخترین شرایط اموزش زبان و کامپیوتر دادم.بر دوستان نااگاه و دشمنان نامهربان همیشه با گذشت و مدارا رفتار می کردم تا انجا که امر بر انها مشتبه شده بود که اقای شجاعی یا از انها می ترسد و یا حتما ریگی بر کفش دارد!!! همچنین به جان و مال مردم و بیت المال تجاوز نکردم و بخیل و حسود و کینه ورز هم نبودم!در را کسب علم با همه مانع تراشی های گروه شیاطین - در سه رشته تخصصی صاحب مهارت شدم و با وجودی که می توانستم در خارج از کشور و یا در داخل کشور با این سه مهارت تخصصی خود به ثروت از دست رفته امان باز گردم اما حسب تکلیف شرعی و ملی ماندم و قید جمع اوری ثروت زا زدم و به مردم و بویژه جوانان مستعد ولی کم بضاعتم کمک کردم تا به مهارتهای تخصصی بالا مسلط شوند! و بلاخره بچه های مومن و خوب و بروز (حسب فرمایش مولا علی"ع" ) تربیت کردم وبویژه برای صلح جهانی و منطقه ای و پیشرفت و امنیت و تمامیت ارضی و نظام مقدس کشورم در حد وسع و توانم و نیز تکلیفم سخت تلاش کردم و الان هم که در این محشر در خدمت شما هستم جناب قاضی ! قاضی : گفتم که تورا برای کارهای که نکرده ای محاکمه می کنیم نه کارهای کرده شما! خوب ظاهرا تا به عینه به شما نشان ندهم متوجه گناهان نابخشوده خودت نمی شوی! متهم : شما را بخدا راست بروید سر اصل مطلب تا من هم کمتر گیج شوم! قاضی خطاب به ملازمین دوربرش: ان گروهها را بیاورید! ملازمین : چشم ----------------------------------------- لحظه ای نمی گذرد که گروههای متعدد از اشنا و غریب را جلو خود نشسته می بینم! می خواهم با انها سلام و احوال پرسی کنم می بینم حرفهای مرا نمی شنوند ! در واقع من انها را می دیدم اما انها مرا نمی دیدند و من حرفهای انها را می شنیدم اما انها حرفهای مرا نمی شنیدند!اما انها هم قاضی را می دیدند و هم حرف ان را می شنیدند! ----------------------------------------- قاضی خطاب به من: اینها اینجا هستند تا تو بفهمی چقدر گناه کار بودی و خودت خبر نداری! من از تک تک نمایندگان گروه انها سئوال می کنم و انها جواب خواهند داد!و چون اینجا روز محشر و دادگاه هم دادگاه الهی است دروغ وجود ندارد! در مدت سئوال و جواب من با نمایندگان انها سعی نکن که با انها حرف بزنی چرا که انها نه صدایت رامی شنوند و نه تورا می بینند! در واقع هنگامی که روبه شما و باشما (مثل الان) سخن می گویم انها سخنان من راهم نخواهند شنید ! و فقط وقتی رو به انها و با انها صحبت کنم مرا خواهند دید و صحبتم را خواهند شنید متوجه شدید اقای شجاعی؟! متهم: بله عالیجناب! چشم من ساکت می نشینم و گوش خواهم داد! قاضی خطاب به نماینده گروه اول: خوب خودت را معرفی کن و بگو چه بلای سر اقای سعید شجاعی سعدی اوردید؟! نماینده گروه اول(که از اینجا به بعد ان را نگا مخفف نماینده گروه اول می خوانیم): من نماینده گروهی از هم ولایتی های اقای سعید شجاعی سعدی هستم که از صداقت و خلوص نیت او و نیز از شرم و حیای او من و دوستانم سوئ استفاده فراوان و مکرر نمودیم و برای منافع مالی و اداری خود تا توانستیم گزارشات سر تا پا دروغ ارسال نمودیم تا انقدر او مشکوک و مشکل دار بنظر برسد که تا پانصد سال بعد ان نیز کسی بفکر استفاده از توان اقای شجاعی برای کمک به اعتلای نظام و مردم نیفتاد !و همواره یک علامت سئوال بزرگ روی اقای شجاعی بماند! و نیز تا جواب همه استعلامها بشود"به مصلحت نمی باشد! دیدید چطور مثل اب خوردن صلاحیت ایشان را با همکاری گروه دو برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی از شیراز رد نمودیم ! بله جناب قاضی ! چه خوب گفته اند که دروغ هرچقدر بزرگتر باورکردنش اسان تر!!! اقای قاضی الحق اقای سعید شجاعی سعدی فردی متفکر و اندیشمند و با سواد و یک مدیر واقعی بود ما فقط حراف و خالی بند و نوطئه گر .! او در ایمان و ادعای خود صادق و استوار بود ما مصلحتی و برای فرار از فقر و نداری فاحش - خود را بازمانه وقف داده بودیم !. جناب قاضی اگر چند ماه فقط چند ماه حقوق و مزایا و رانت خوری ما راقطع می کردند از زمین و زمان بد می گفتیم به همه پشت می کردیم و خلاصه انکه وجود اقای شجاعی برای ما یک مانع و عامل بازدارنده بخور بخور و پیشرفت هردم بیلی بود! بهمین دلیل هرانچه که نوانستیم برعلیه ایشان انجام دادیم تا او صحنه را ترک کند ! و ما فرصت ابراز وجود پیدا کنیم! اما اقای قاضی حالا پولدار شده بودیم اما نفرین خدا و خلقش را بدنبال خود داشنیم ! پول و مقام را چون به حرام و ناحق بدست اورده بودیم نه برایمان ابرو اورد و نه ارامش و اسایش! هنوز به سن پیری نرسیده ! همه پیر و فرتوت و بیمار سخت شدیم و بارها می خواستیم نزد اقای شجاعی برویم عذر خواهی کنیم جبران مافات کنیم اما رویمان نشد که نشد چون بدلیل کارهای ناجوانمردانه خود از ایشان خجالت می کشیدیم ضمنا با اقرار به اشتباه و گناه نمی خواستیم موقعیت ناحق کسب کرده مالی و اداری خود را بخطر اندازیم!!! قاضی: ایا فکر نکردید اول خداو روز قیامتی است و دوم ممکن است اقای شجاعی از طریق بازرسی همان جای که شما ان گزارشات نامردانه و سرتا پا دروغ را می فرستادید مدعی شود و پیگیری کند و رسوایتان کند؟! نگا: چرا قربان به این هم فکر کرده بودیم ولی اول کاملا می دانستیم که اقای شجاعی حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران انقدر برایش اهمیت دارد که اگر احساس کند حتی یک در میلیارد ممکن است پیگیری های او نظام و کشور را بخطر اندازد حاضر نبود حتی با نابودی و نفله شدن خودش به اینکار دست بزند که دیدیم هم نزد! و دوم ما هم بی پشتیبان نبودیم که امثال ایشان برایمان موی دماغ بشود ! و سوم بلطف همین کارهایمان از فقر و فلاکت انقدر به ثروت و قدرت اداری رسیدبودیم که هر پیگیری احتمالی ایشان را کاملا خنثی نماییم! و چهارم توبه می کردیم تا از عذاب خدا هم در امان بمانیم !بماند که اقای شجاعی هم بارها گفته و نوشته بودند که همه انهایی را که برایش توطئه و نامردی کرده اند را بخشیده اند - پس چرا حالا باید خدا ما را قصاص نماید جناب قاضی! --------------------------------------- قاضی خطاب به نماینده گروه دو: شما بگویید چه بلای بر سر اقای سعید شجاعی سعدی اوردید؟ نماینده گروه دو : ما با توجه به همکاری و حمایت گروه یک و با اگاهی کامل از شخصیت اقای شجاعی که صبور و بخشنده و عیب پوش بودند در سه دوره ی نسبتا کوناهی که

Friday, September 4, 2009

چاپلوسی و تبعات ان در تاریخ


ادامه سریال جـــومــونگ... ادامه سریال جـــومــونگ...
جومونگ در نقش نوه جومونگ در امپراتور بادها + ۱۰ها عنوان سریال دیگر!! آموزش شینیون عروس ۲۰۰۹
چرا آرایشگاه؟!؟ خودتان بهترین و زیباترین عروس سال شوید!
X
تبلیغات در بلاگ اسکای
چاپلوسی و تبعات ان در تاریخ چاپ
تاریخ : جمعه 13 شهریور ماه سال 1388


"بسم الله الرحمن الرحیم "

"بنام خداوند بخشنده و مهربان"

پدیده فردی و اجتماعی" تملق و چاپلوسی " و ریا کاری تاریخی - به قدمت حیات انسان و تشکیل دسته و گروه و قبیله و حکومت توسط نوع "بشر" دارد ! افراد دو یا چند شخصیتی و نیز مکاران متظاهر و ریا کار برای کسب منافع مالی و یا سیاسی و غیره با متوسل شدن به تملق و چاپلوسی از ابتدای حیات انسان تا کنون سبب گرفتن جان و یا به انزوا و حاشیه راندن چه انسانهای بزرگی که حیات و زندگی انها مایه خیر و برکت و سعادت مردم و حکومتها بود که نشدند! پرونده سازی و بدگویی و غیبت و دروغ بافی و وارد کردن تهمت و افترا برای از صحنه بدر کردن افراد توانمند و دلسوز و خادم از شگردهای همیشگی افراد ریاکار و چاپلوس و متملق است.


در واقع در دنیا تاریخ همه کشورها و حکومتهای انها گواه ان است که اگر شکست و نقصانی در هر زمینه ای پیش امده مقصر نهایی و اخر - همواره اشخاص و گروههای حقوقی و حقیقی بوده است که با تملق و چاپلوسی و فریب تصمیم سازان - شکست و نابودی و یا فقر و عقب ماندگی را به مردم و حکومتها تحمیل نموده اند .


و متاسفانه در اکثر مواقع هم کسی نتوانسته است دست انها را رو کند و انها را کنار زده و جان و مال و اقتدار و دوام حکومتها را در دنیا از شر حیله و نیرنگ و تملق و چاپلوسی انها نجات بخشند و کاری کنند تا جایگاههای سیاسی و پایگاه اجتماعی انها از انها گرفته شود .


بنده با بررسی عوامل تاریخی واقعی (ونه رسمی ) شروع دو جنگ جهانی اول و دوم رد پای عوامل متملق و چاپلوس و ریا کار را در تحریک تصمیم سازان رهبران وقت امپراتوری اتریش و کشور صربستان و عصمانی و فرانسه و انگلیس و امریکا و مجارستان ... و نیز در دربار المان تحت حکومت هیتلر را در برانداختن دو جنگی که دنیا را تا استانه نابودی کامل پیش برد را یافتم .در واقع هم جنگ جهانی اول و هم جنگ جهانی دوم بر اثر سیاه نمایی و اغراق در دشمن نشان دادن و خطراتی که چاپلوسان و متملقین برای رهبران و تصمیم سازان وقت از دیگر کشورها تبیین می کردند اغاز گردید . و دیدیم که نتیجه کار این گروه منجر به خرابی حدود دو سوم جهان و کشتار دهها میلیون نظامی و مردم بیگناه دنیا گردید!!!.

بنا براین این گروه عملا هیچ نفعی نه برای مردم و نه برای حکومتها نداشته و ندارند و

جالب است یاداور گردم اگر بطور استثنایی از کارکرد افراد ریا کار و متملق و چاپلوس نتیجه ای حاصل شود تمامی منافع احتمالی ان اکثرا به جیب و حساب خودشان واریز می گردد.



اما چرا با وجودی که همه رهبران دنیا می دانند که ریاکاران و چاپلوسان دیر یا زود می توانند کشور و مردم و حکومت های انها را به چالش بسیار شدید و فاجعه بار روبرو سازند متاسفانه بنظرنمی رسد در طول تاریخ تمدن بشری کشوری و حکومتی توانسته باشد و یا بتواند پدیده "تملق و چاپلوسی و ریا کاری " را از بین برده یا ببرد ؟!!! .



شاید پاسخ ان باشد که متملقین و ریا کاران و چاپلوسان مرد هزار چهره ! هستند و عملا بدلیل انکه هر لحظه ودقیقه و ساعت به یک رنگ در می ایند و نیات سوی و شیطانی خود را برای کسب "قدرت"و "شهرت" و "شهوت "و" ثروت" بی حد و مرز لحظه به لحظه با ارایش و پوشش جدیدی نمایان می سازند تشخیص انها مشکل و تقریبا کاری نشدنی می نمایاند!.
به هر حال بر اساس نتیجه بررسی بنده :

روش کار چاپلوسان و ریا کاران و متملقین در جهان بر پایه سه روش زیر است :

1- حذف افراد اندیشمند و متفکر و کارامد از بدنه حکومتها و اشغال جایگاه انها و نهایتا پایین امدن بسیار شدید بهره وری و راندمان کارها و در نتیجه ناراضای مردم و ایجاد فاصله شدید بین مردم و حکومت و یا تجزیه و تنش همیشگی بین اجزای حکومتها و یا اضمحلال و نابودی تدریجی ان حکومتها در دنیا .



2- تحریک رهبران و تصیم سازان به راه انداختن جنگ واغاز تجاوز به دیگران و یا در پیش گرفتن مواضعی که نهایتا دیگر کشورها را وادار به حمله ی نظامی به ان کشور و یا ان حکومتها در دنیا نماید که اکثرا نتیجه هر دو مورد وارد شدن صدمات فاجعه بار به ان حکومت و نیزان کشور در دنیا می گردد .

3- سیاه نمایی و یا اغراق در باره امور موضوعات داخلی ویا خارجی و نیز فرد و یا گروه و یا کشور "دشمن " را دوست جلوه دادن !!! و یا فرد و یا گروه و یا کشور "دوست" را دشمن جلوه دادن .
نتیجگیری:
هرچند در کشورما مانند سایر کشورهای دیگر دنیا در طول تاریخ ایران - کم نبود ه اند کسانی که با روش چاپلوسی و ریا کارانه و متملقانه صدمات و خسارتهای سنگینی (بخصوص در دوران قاجار و پهلوی) به کشور و حتی به همان حکومتها وارد ساخته اند اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در دوران 30 ساله بعد از ان این پدیده بشدت دوران قبل از انقلاب نبوده است اما هشیاری پیوسته و مستمر همگان را می طلبد تا نظام و مردم از ناحیه این افراد خدای ناکرده دچار مشکل نگردد که انشالله هم نخواهد گردید .

ضمنا بد ندیدم تا سه مقاله زیر از سه دیدگاه مختلف را با ذکر منابع انها را تقدیم حضور شما خواننده عزیز این و یا همه وبلاگهایم نمایم .
سعید شجاعی سعدی - شیراز
جمعه - 13/6/88
والسلام

==========================

مقاله اول :


منبع - مجله اینترنتی وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی CRCIS


طوبی :: شهریور 1386، شماره 21
تملق و چاپلوسی

نکوهش چاپلوسی در بیان اهل بیت علیه‏السلام

آن گاه که انسان از محیط ارزش‏های خدایی خارج می‏شود و ارزش‏های مادی ملاک به روزی و برتری او قرار می‏گیرد، اسارت آغاز می‏شود. چاپلوسی، حالتی است برخاسته از ضعف نفس و نوعی اسارت روحی انسان که در برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت می‏گیرد. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام می‏فرماید: الثَّناءُ بِأکْثَرِ مِنَ الْاِسْتِحقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصیرُ عَنِ الْاِسْتِحْقاقِ عَیٌّ اَوْ حَسَدٌ.
ستایش بیش از حد، تملق است و کوتاهی در ستایش، درماندگی است یا حسد.

ستایش و ستودن کسی که در انجام دادن وظایف شرعی یا اجتماعی، سهل انگار است، چاپلوسی نام دارد. این کار، نوعی آفت زبانی است و نکوهیده بودن آن در سخنان هدایت گر رهبران معصوم اسلام آشکارا بیان شده است. این حرکت، ستایش شوندگان دروغین را فخرفروشی و خودبین بار می‏آورد و برای ستمگران و خیانتکاران نیز، نوعی تأیید و تشویق عملی به شمار می‏آید. گروهی از افراد چاپلوسی دیگران، مغرور می‏شوند و خود نیز به باوری بی اساس از خویش می‏رسند. اینان در وظایف و مسئولیت‏های خود، سستی و خیانت روا نمی‏دارند و در عین حال؛ خود را وظیفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم می‏پندارند و از آنان انتظار تأیید و سپاسگذاری دارند.
پیام متن:

چاپلوسی از دیگران، کاری ناشایست و سبب تشویق دیگران به ادامه کارهای ناروایشان و نیز برانگیزنده غرور زیان آفرین انسان هاست.
روش بزرگان دین در برخورد چاپلوسان

پیشوایان اسلام نه تنها از چاپلوسی و ستایش نابجا بیزار بودند، بلکه مدح آمیخته به تملق را نیز عیب اخلاقی می‏شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باری که با غرور و شرف انسانی مغایر بود، سکوت نمی‏کردند و اگر کسی مرتکب چنین عمل خلافی می‏شد، از او انتقاد می‏کردند. مؤلف کنزالعمال، روایتی بدین مضمون آورده که:

جماعتی از قبیله «بنی عامر» به محضر پیامبر وارد شدند و شروع به مداحی و ستایش آن حضرت کردند. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به آنان فرمود: «سخن خود را بگویید، ولی مواظب باشید که شیطان شما را به زیاده‏روی در کلام وادار نسازد». حضرت با این سخن حکیمانه، گوشزد می‏کند که هرگاه زبان را به حال خود واگذارید، بیم آن می‏رود که از حد خود تجاوز کند و زیاده بر آنچه شایسته است، بگوید. در عین حال، به پیروان خود هشدار می‏دهد که حتی درباره شخصیتی چون پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز از ستایش و چاپلوسی بپرهیزند.

جمعی در مقابل امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام به مدح و ثنا پرداختند، امام دست‏ها را به دعا برداشت و فرمود: خدایا تو به حال من از خودم داناتری و من خودم را بهتر از دیگران می‏شناسم. خدایا توفیقی به من بده که بهتر از آن باشم که می‏پندارند و لغزش هایی را که از من نمی‏دانند، بر من ببخشای!

نقل است مولای متقیان علی علیه‏السلام به چاپلوسان فرمود: «از من تعریف و تمجید نکنید؛ چون یا دروغ می‏گویید (که در این صورت گناه مرتکب شده‏اید) یا راست می‏گویید؛ که من تنها در حد توان و وظیفه‏ام کار انجام داده‏ام و نیازی به تعریف و تمجید ندارم و ایشان رو به مدیران خود می‏فرماید: زنهار. انتخاب راز دارانست را تنها بر اساس خوش بینی و اطمینان به آنان قرار مده؛ زیرا برخی از اطرافیان با چاپلوسی و خوش خدمتی می‏کوشند خود را نزد فرمانداران، با تدبیز و وارسته و کاردان جا کنند. پس تو اراده و دلخواهت را تنها محک و معیار سنجش آنان قرار مده؛ چون در پس این چهره‏ها از درستی و امانت خبری نیست و دیری نمی‏پاید که می‏بینی، رفتار و کردارشان با بندگان خدا با دوان درنده یکی است.

پیام متن:

اهل بیت علیه‏السلام دیگران را از چاپلوسی خود بر حذر می‏داشتند و از این گونه تملق اظهار نگرانی می‏کردند و همواره با چاپلوسان ارشاد و تنبیه می‏کردند.
انگیزه‏های چاپلوسی

با کندوکاو درباره پدیده تملق و علل بروز آن در جوامع، درمی یابیم که در آن جوامع، فردیت رشد نکرده و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ می‏جویند. در جامعه‏ای که راه‏های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص، و تصاحب جایگاه‏ها و منصب‏های اجتماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد، یکی از ابزارهایی که برای رهایی از این تبعیض پدید می‏آید، تملق است؛ راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواسته‏های که نه شایستگی می‏خواهد و نه زحمت و کوشش.

چاپلوسی، هنر افرادی است که با به کارگیری روش‏های عادی و بهنجار جامعه یا محیط کار خود قادر به کسب موفقیت دلخواهشان نیستند و با توسل جستن به راه‏های گوناگون چاپلوسی، زبان بازی، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت می‏کوشند خلأ ناشی از ضعف‏های شخصیتی و تخصصی مورد نیاز خویش در جامعه یا محیط کار خود را جبران کنند. گاهی تملق گویی، نتیجه عادت‏های رفتاری برگرفته از تربیت خانواده باشد و در مواردی نیز ممکن است افرادی به دلیل نداشتن مهارت در برقراری روابط درست اجتماعی، به این حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسی، ناشی از حقارت شخصیت فرد یا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگی و هوش و تدبیر ایشان است.
پیام متن:

1. تملق، راهی کوتاه و بی هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع است.

2. ریشه اصلی و چاپلوسی و ستایش نابجا، حقیر بودن شخصیت فرد است. بدین ترتیب، کسی که احساس کمبود در خود نمی‏کند، هرگز لب به چاپلوسی تأیید نادرست دیگران نمی‏گشاید.
آسیب‏های ناشی از چاپلوسی

امیرمؤمنان علیه‏السلام می‏فرماید: کَثْرَةُ الثّناءِ مَلَقٌ یَحْدُثُ الزَّهْدَ و یُدْنی مِنَ الْعِزَّةِ.

بسیار ستایش کردن از افراد، چاپلوسی است که تکبر را سبب می‏شود و شخص را از عزت دور می‏سازد.

بنابراین، از یک سو، ستایش شونده را به فخرفروشی و کبرورزی وا می‏دارد و از سویی دیگر، عزت نفس را از گوینده می‏گیرد. این مسئله از عقده حقارت و پایین بودن اعتماد به نفس ناشی می‏شود. از آن جا که فرد متملق، در خود احساس بی ارزش می‏کند، برای جلب توجه، به چاپلوسی دیگران پناه می‏آورد. چنین شخصی به برخی افراد این فرصت را می‏دهد که از تملق و ستایش دیگران لذت ببرند شوند و در مقابل، آنان را از به رنج از عقده حقارت نیز می‏اندازد. بدین ترتیب، با دامن زدن. به این تملق‏ها، خود نیز احساس رضایت می‏کند و در عین حال در خود کم بینی زیان باری به سر می‏برد.

چاپلوسی و تملق، غرور می‏آورد و مغرور به پند ناصحان گوش نمی‏دهد و اگر این حرکت او با قدرت همراه شود، هر دم را به سختی و بدبختی می‏افکنند. بر این اساس، پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: اِذا مَدَحْتَ اَخاکَ فی وَجْهِهِ اَمْرَرْتَ عَلی حَلْقِهِ مُوسی؛ هرگاه برادرت را پیش رویش بستایی، چنان است که تیغ بر گلویش نهاده‏ای». فرد چاپلوس، افزون بر اینکه مرتکب دروغ، نفاق و میدان دادن به ستمگران می‏شود، به نسبت موقعیت ستمگران و آثار ناگواری از تملق و چاپلوسی او پدید آمده، خود، یکی از عوامل فساد و شریک جرم زیان‏ها و خسارت‏های وارد شده از این ناحیه به شمار می‏رود. هر کس به مقدار دخالت، همکاری، تأیید و تشویق خود از دیگران، در پیدایش فساد و ارتکاب جرم‏ها و ظلم، سهیم و شریک است.
پیام متن:

چاپلوسی، عزت نفس فرد چاپلوس را از او می‏گیرد و شخص ستایش شونده را نیز به غرور و تکبر واهی گرفتار می‏سازد، نیز بر ادامه جرم و گناه دامن می‏زند.

مناسب‏ترین روش برای مبارزه با رفتارهای تملق آمیز

پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در نکوهش چاپلوسی و مدح بی جا می‏فرماید: «اَحْثُّوا التُّرابَ عَلی وُجُوهِ الْمَدّاحینَ؛ به صورت چاپلوسان و مدحان خاک بپاشید».

یکی از بهترین و مناسب‏ترین روش‏های برطرف سازی رفتارهای تملق‏آمیز، اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است که در حیطه روان‏شناسی، «خاموشی» نامیده می‏شود. بدین ترتیب، این گونه افراد، روش به ظاهر کارآمد خود را غیر مؤثر و تحقیرآمیز می‏یابند و به اجبار، با تجدیدنظر در شخصیت خود، سعی خواهند کرد رفتارهای مناسبی را جای‏گزین رفتار پیشین خود کنند. در مقابل، توجه و نیز پاسخ دهی مثبت به رفتارهای مناسب و اصلاح شده این گونه افراد، روش مکمل برای تکنیک خاموشی است و این تکنیک، در اصطلاح روان شناسان «تقویت مثبت» نام دارد. بدون تردید، رشد و ترویج فرهنگ چاپلوسی و چاپلوس پروری در هر سازمان، سبب آلودگی فرهنگی و اخلاقی محیط کاری می‏شود و به مرور، افراد غیر کارآمد سرپرستی امور را به دست می‏گیرند که کاهش ارتباط افراد سالم و کاردان و نیز پایین آمدم بهره‏وری در نتیجه فرو پاشی سازمان را منجر خواهد شد.

هیچ فرد چاپلوسی جرئت تملق گویی و دگر فریبی به خود راه نخواهد داد، مگر آنکه اطرافین ضعیف النفس و چاپلوس پرور، برای ارضای حقارت‏های ذاتی خود، از او حمایت کنند.

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرمایند: لَوْ مَشی رَجُلٌ اِلی رَجُلٍ بِسِکّینٍ مُرْهَفٍ، کانَ خَیراً لَهُ مِنْ اَنْ یُشّی عَلَیْهِ فِی وَجْهِهِ.

بگر مردمی با کارد برنده و تیزی به سراغ مردی بروند، برای او بهتر است از اینکه در پیش رو، مدحش را بگوید.
پیام متن:

1. بی اعتنایی به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ریشه کنی تملق در جامعه است.

2. شیوع فرهنگ چاپلوسی، تصدی افراد غیر کارآمد و نالایق بر منصب‏های اجرایی را در پی دارد.


===================================


مقاله دوم -

شنبه، ۱۹ فروردین ۱۳۸۵
چاپلوسی، ناپسند اما پرطرفدار

منبع - [ سید محمدموسوی ]

یکی از بلایایی که روابط اجتماعی شهروندان در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار می دهد تملق و چاپلوسی است که متاسفانه باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد که تشنه شنیدن
آن هستند.در واقع این پدیده که در جوامعی که سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود و حتی کسانی که از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه در خور لیاقت خود نمی بینند،بر دامنه تکبر خود می افزایند.
چاپلوسى که ما از آن سخن می گوییم،اغلب نسبت به کسانى صورت مى‏پذیرد که از توان‏مندىِ اقتصادى، سیاسى،اجتماعی یا ادارى بهره‏مندند.

البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست و گفتارهایى از تاریخ کهن وجود دارد که بر اساس آن مى‏توان دریافت که چاپلوسى در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود.این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم که کرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن سخن بر زبان رانده اند.
عبید زاکانى در یکى از طنزهاى گزنده خود این موضوع را به خوبى نشان داده و معلوم مى‏کند که متاع تملق و چاپلوسى دستِ کم در دربار ایران و قدرت‏مندان مستبد وجود داشته است. سلطان محمود را در حالت گرسنگى، بادمجان بورانى پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت: بادمجان طعامى است خوش. ندیمى در مدح بادمجان فصلى پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزى است، ندیم در مضرت بادمجان مبالغتى تمام کرد. سلطان گفت: اى مردک نه آن زمان مدحش مى‏گفتى؟! ندیم گفت: قربان! من، ندیم توام نه ندیم بادمجان.
و به این ترتیب مى‏توان دریافت که حکومت‏هاى استبدادى خاستگاه عمده‏ى چاپلوسى بوده است. باید اشاره کرد کهچاپلوسان به خاطر منافع شخصى خودشان به تملق و مبالغه درباره‏ى خصوصیات و توانایى‏هاى توان‏مندان متوسل مى‏شوند و آنها را ستایش مى‏کنند.
این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که بسیاری از پدیده‏های اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه مى‏شوند و رسوب می کنند، و اکثر مردم با آن خو مى‏گیرند؛ بنابراین حتى در صورتى که عوامل شکل دهنده‏ى پدیده‏ها از بین بروند، باز هم آن پدیده‏ها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یک پدیده‏ى کهن است و نمى‏توان انتظار داشت که از جامعه محو شود. چون سایه‏ى استبداد براى مدتى طولانى در تاریخ و فرهنگ بومى ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهاى تملق آمیز ا اشاعه و گسترش داده شود.
در محیطهاى که چاپلوسی متدواول است ، هر نوع تعبیر باید مورد پسند طبقه‏ى ممتاز جامعه باشد. در نتیجه صداقت و پاى بندى به اصولى که تامین کننده منافع واقعى مردم است، جاى خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوس مى‏دهد. البته شیوه و شکل چاپلوسى متنوع و متعدد است. ممکن است به صورت‏هاى آشکار و پنهان صورت مى‏گیرد
دادن القاب و عناوین جعلى و غیر واقعى و ستودن غلط آمیز طرف مقابل، یا افراد بالا دست از جمله شکل‏هاى چاپلوسى است.در این زمینه برنامه های طنز تلوزیونی هم که بی شک بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند این نوع چاپلوسی را به تصویر کشیده اند و با توجه به اینکه به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است ، اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل ناپسند دربرای مخاطبان خود نمایش دهند.حال باید یادآوری کرد که در چه جوامعی می توان خواستگاه این آفات را یافت.
چاپلوسى ویا سایر آفات اخلاقى در هر مجموعه‏اى نشان گر نا سالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهاى حاکم بر آن جامعه است. چنین فضایى در جامعه زمانى شکل مى‏گیرد که منزلت‏ها و نقش‏ها آن گونه که شایسته‏ى افراد است توزیع نشود و در واقع شایسته سالاری به معنی واقعی آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جایگاه در خور نشان خود قرار گیرد و مطابق با منزلت واقعى‏اش از نقش اجتماعى مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعى نیز از سلامت کافى برخوردار خواهد شد.البته در این خصوص باید به ظرفیت افراد متسدی امور نیز نگاه کرد.افرادی که همواره با رفتار روشن خود اجازه نداده اند تا جو تملق و چاپلوسی حاله ای بر گرد آنان ایجاد کند کم نبوده اند.مثال تاریخی آن را می توان به افراد بزرگ تاریخ چون ائمه اطهار ربط داده که پیشاپیش خطرات ناشی از مدح چاپلوسانه در مورد خود را خنثی کرده اند و در سیره عملى خویش نیز هیچ گاه فرصت چاپلوسى آگاهانه یا ناآگاهانه را در اختیار اطرافیان قرار نمى‏داد و تا جایی پیش رفته اند که عقل را معیار مناسبی برای قیاس آنچه مداحین و مورخین می گویند، قیاس و میزان برای آیندگانبر شمرده اند.متاسفانه در جوامع ما حتى گفتار بزرگان دین و معرفت نیز به فراموشى سپرده مى‏شود. کمتر کسى به یاد مى‏آورد که على علیه السلام چگونه با چاپلوسان روبرو مى‏شد و درباره‏ى آنان چه مى‏گفت. ایشان مى‏فرمودند: »بر چهره ستایش گران، و اندام چاپلوسان خاک بیفشانید«. و یا این‏که: »از دوست داشتن چاپلوس و ستایش‏گر برحذر باش؛ زیرا این لحظه، از حساس‏ترین لحظات براى نفوذ شیطان است تا بدان وسیله کار نیک نیکوکاران را ضایع کند.«
امام على علیه السلام هنگام ورود به شهر انباز، خطاب به کسانى که پشت سر ایشان پیاده روان بودند فرمود: »این چه کارى است که مى‏کنید؟ گفتند: رفتارى است که بدان امیران‏مان را بزرگ مى‏داریم. على علیه السلام فرمود: به خدا قسم امیران شما از این کار هیچ سودى نمى‏برند. شما در دنیاى خودتان برخودتان سخت مى‏گیرید، و در آخرت با این کار به تیره بختى گرفتار مى‏آیید و چه زیان‏بار است مشقتى که در پى آن کیفر دوزخ باشد، و چه سود آور است آسایشى که با آن آسودگى از آتش دوزخ همراه باشد.«
قداست سازى نیز به اعتقاد صاحب نظران زمینه‏اى مهم براى رواج چاپلوسى است .تجربه اروپا نشان مى‏دهد که قداست سازى‏ها باعث مى‏شود انسان در مقابل آنچه که مقدس نمایانیده مى‏شود، زانو بزند.
و اگر کسى به آن مقدسات معتقد نباشد، به ریا روى مى‏آورد و کسى هم که مى‏خواهد از این وضع سوء استفاده کند و موقعیت خود را بهبود ببخشد با چاپلوسى بر ستایش افراطى روى مى‏آورد. به این ترتیب بین انسان و خدا دوگانگى و تقابل پیش مى‏آید.
علاوه بر عوامل یاد شده، باید به انگیزه‏ها و کنش‏هاى شخصیتى و روانى و اجتماعى اشاره که بذر چاپلوسى را در سرزمین دل‏ها مى‏افشاند. و به این ترتیب براى فرو کاستن از دامنه‏ى چاپ لوسى، نخست باید به تدبیرى براى حفظ و پاسداشت حریم حقوق و اخلاق فردى همت گمارد تا آن‏که اخلاق دست خوش مطامع قدرتمند واقع نشود؛ و تنها با شایستگى کامل، مبناى نیل به امکانات قرار گیرد.در این زمینه کم کاری و کم لطفی متولیان امور جامعه را هم نباید دست کم گرفت و باید اذعان داشت که اصلاح ساختار اداری و همچنین اجرای عملی و نه در حد شعار باور به شایسته سالاری می تواند به از بین بردن عادات ناپسند دیرین کمک زیادی کند
مطالب مرتبط :
همکاران شماره 52
علل بحران هویت دینی جوانان
جوان و هویت
آسیب شناسی رفتارخشونت آمیز جمعی جوانان
جوانان ایرانی و جامعه در ورای پرسشنامه ها
=============================

مقاله سوم:


چاپلوسی و مدیریت تملق پذیر آفات پیشرفت جامعه

منبع - نویسنده: حسن آقایی
شخصیت های به دور از کرامت و منش متعهدانه انسانی با مجیزگویی و چرب زبانی فریبنده، آنان را که می باید با خلاقیت های خود سیستم های اداری را مدیریت کنند، متحول سازند و تغییرات نوین در ارکان و بدنه ساختار کاری تحت مسئولیت خود به وجود آورند به سکون و رخوت وا می دارند.
چنین مسئولانی، با چاپلوسی و تملق گویی های برخی از اطرافیان و حتی زیردستان دست کم، تنها به یک حضور فیزیکی خوش باور مبدل می شوند تا یک شخصیت مقتدر، خلاق و نوآور که مفید حال دستگاه های اداری مربوطه، جامعه و در نهایت کشور باشند. این روند وازدگی و واپسگرایی سابقه ای تازه ندارد که همچنان به عنوان یک آفت بزرگ و با اثرات اختاپوسی بر سیستم اداری خیمه زده است...
... هیچ ابایی نمی کند. جلوی جمع کثیر همکاران از روی صندلی بلند می شود و خطاب به رئیس اداره خود که به مناسبت معرفی معاون اجتماعی اداره، پیرامون جدیت عمل در انجام امور موظف محوله سخنرانی می کرد، می گوید: ... بسیار عذر می خواهم جناب آقای رئیس!، هیجان قلبی ام غلیان کرد که صحبت های گران بهای شما را قطع کردم. جناب آقای... حضرت عالی مستحضر هستید بنده خدمتگزاری به آقای معاون جدید را خدمتگزاری به شخص جناب عالی از جمله بالاترین وظیفه خود می دانم. شخص شخیص آن مقام پرارج و والا حتما فراموش نفرموده اند که بنده طی سالهای خدمت همواره مطیع فرامین شما بوده و هستم. برکت وجود مستطاب شما موجب دلگرمی قاطبه کارکنان بوده است. افتخار می کنم همیشه سایه پایدار حضرت عالی برسر ما زیردستان شما تابندگی داشته باشد- کوچک شما...» حیرت و سکوت غلیظ حضار در سالن آمفی تئاتر محل سخنرانی چنان حاکم بر فضا شد که انگاری هیچ جنبده ای در آنجا حضور ندارد که... که با تبسم و کلام ملایم رئیس اداره، ترک خورد: ممنونم آقای... شما همیشه سبب امیدواری بوده اید. این اظهار لطف شما نشان می دهد که من هم در انجام وظایفم موفق بوده ام و... امیدوارم همچنان باشم.»

تملق مانع پیشرفت خلاقیت
«ابراهیم -ک» کارمند یک شرکت خصوصی، می گوید: فرهنگ تملق و تکریم های بودار برخی از کارکنان لطمه زیاد به تحرک و شیوه کاری می زند به خصوص زمانی که مدیر یک اداره یا شرکت آدمی باشد که از تشویق ها و تعظیم و تکریم های زیرمجموعه اش همواره استقبال می کند اما هیچ اقدام موثر در پیشرفت و تولید تحت نظارت خود به عمل نمی آورد. برخی مسئولان قسمت ها هم صرفا تابع دستورات مقام های بالاتر خود هستند. من تا بحال در دو سه اداره و شرکت خصوصی کار کرده ام. در حدود ۲۰-۱۸ سال با بسیاری از تیپ های مسئول و سرپرست کار کرده ام. می توانم بگویم یک مشکل اداری، رفاقت بازی بین یک گروه از رده مسئولان بوده است. آنها هوای همدیگر را داشته اند. کسی که مشکل داشته باشد، دوست دارد همه از او تعریف و تمجید کنند. یک تیپ آدم هم متاسفانه وجود دارند که تملق گویند.»

باورهای کاذب مدیران
از مسئولان، متنفذین و صاحب منصبان در حوزه های مختلف اداری و دیگر بخش ها در عرصه های زندگانی و کسب و کار، خود زمینه های مناسب و بهانه های گوناگون برای رشد، توسعه و تعمیق چاپلوسی و تملق می شوند. کارفرما و رئیس ضعیف النفس خیلی لذت می برد که کارگر یا کارمند تحت امرش از او تمجید کند و چشم و گوش بسته فرامین او را اطاعت کند. چرب زبانی نیروی زیرمجموعه اش، یک غرور مافوق انسانی در کالبدش توزیع می کند. تکرار این کرنش و پذیرش، انرژی و قوای فعاله انسانی در تحول و پیشرفت و بدیع سازی را به چالش می کشاند و خمودگی در روحیه همه افراد جایگزین کوشش برای خلاقیت حرفه ای می شود. نتیجه این شیوه های منع تحولات محیط کار، جامعه و گسترده کشور، درجازدگی، مصرف گرایی و مهار نوآوری می شود. علت عقب ماندگی برخی جوامع، نداشتن سرمایه مادی (سرمایه ملی) نیست، بلکه تخمیر اندیشه های فعال، پژوهشی، تتبعات نوین و در یک کلام، وجود مدیریت های ستایش پذیر و تملق طلب و بدون عرق ملی و تعهد اخلاقی است.

نان به نرخ روز خور
آدمی که حیثیت و نفس انسانی اش را ولو در نگاه آشنایان و همکاران خرد می کند در مقابل شخصی به هر صورت توانمند و دارای تیتر کلاسیک و یا سازمانی تبدیل به یک موجود ذیروح مفلوک می کند تا مثلا مشغول کاری شود، رتبه بگیرد، ارتقاء پست نصیبش شود و یا خلاصه به اصطلاح نورچشمی فلان مدیر و بهمان صاحب کارخانه و... شود، این آدم هیچ گاه مورد اعتبار اخلاقی و دلبستگی از سر صدق و صفا واقع نمی شود. «نان را به نرخ روز خوردن» اصطلاح دیرینه ای است که می شود به او داد. این قبیل افراد عموماً و غالباً در محیط های اداری و کلا جاهایی که جماعت زیادی مشغول کار هستند بیشتر دیده می شوند. اینان اما در بین سایر همکاران هم چندان جایگاه معتبر ندارند. دلیل اولیه رویکرد به تملق و چاپلوسی را شاید بتوان نوعی مفتخواری و گدایی شخصیت تلقی کرد زیرا یک آدم با اعتماد به نفس، فعال، صادق و مهمتر، متوسل به خداوند بخشنده و روزی رسان، به هیچ عنوان و شرط برای مال و مقام و معیشت مناسب، سر تعظیم و تعریف تا سر زانو خم نمی کند نزد کسی که مقبولش افتد، این خفت شخصیتی و سقوط اخلاق انسانی را نیز می شود وصله زشت زندگی نامید.

چاپلوسی؛ نوعی باج دادن
یک مدرس جوان رشته نقاشی دانشگاه، در پاسخ سؤالم مبنی بر اثرات تملق در ادارات، سازمانها و جامعه و نیز این پدیده می تواند به عنوان آفت نوآوری در بدنه کشور و محیط کار محسوب شود، اندکی فکر می کند. بعد تبسمی چهره اش را سایه می زند... اولین جمله اش این است: «چاپلوسی یک نوع باج دادن به طرف مقابل است.»
«علی تقوی» سپس افزود: «اصولا تملق و چاپلوسی به خیلی عوامل بستگی دارد. یکی در واقع به کمبودهای شخصیتی فرد چاپلوس مربوط می شود که از طریق چاپلوسی هایش می خواهد کمبودهای خود را برطرف و خودنمایی کند. یکی هم با چرب زبانی و تملق گویی شاید می خواهد نوعی جاه طلبی کند. اما به نظر من مهمترین علت این صفات خلاف شأن آدمی، همان کمبود شخصیت است که از راه چاپلوسی سعی می کند با نسبت دادن الفاظ از طریق چرب زبانی به دیگران، آنان را به عنوان بهترین افراد جلوه دهد.»
وی با اشاره به وضعیت کنونی نظام اداری می گوید: متأسفانه در سیستم اداری و حتی در دانشگاه ها هم تملق گویی رسوخ کرده است و بعضاً حتی یک استاد هم به خاطر جاه طلبی و کلاس گرفتن و... به «خوشامدگویی» روی می برد. در کل، چاپلوسی طبعاً به انسان مربوط است اما گروهی از آدمها که به ظاهر امر توجه دارند فریفته زبان تملق گو می شوند و شخص چاپلوس از این بابت در درون خود احساس آرامش می کند. به نظر من انسانی که دچار بحران شخصیتی، حسادت، جاه طلبی و موقعیت طلب باشد طریق چاپلوسی را پیشه خود می کند.»

آفتی از آفت های مدیریت
«حجت الاسلام جعفر پژوم سعیدی» پژوهشگر متون ادبیات، معنا و باز خورد واژه های تملق و چاپلوسی را چنین می خواند: تملق کلا غیرواقع جلوه دادن حقیقت و چاپلوسی نوعی تزویر و خدعه برای فریب مخاطب است. هر دوی این صفات جزو آفات بزرگ اخلاقی- بعضاً- در مدیریت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. در قرآن و روایت این صفات بسیار ذم (مذمت) شده است. پیغمبر اکرم«ص» فرموده است بر صورت چاپلوسان و مداحان باید خاک پاشید.»
وی می افزاید؛ در تاریخ داریم: «شخصی آمد نزد امیرمؤمنان(ع) به چاپلوسی و مداحی پرداخت در حالی که اعتقادی به گفته های خود نداشت. منافق بود زیرا چاپلوس منافق هم است. امیرالمؤمنین فرمود آنچه می گویی در حق من، کمتر از آنم که می گویی و آنچه که در دل و قلبت است بالاتر از این حرفهایت است.»
این نویسنده، محقق و مصحح، با اشاره به فرآیند تاریخ مبتنی بر نکوهش های صفات چرب زبانی و خوشامدگویی های فریبنده، درباره وضعیت جامعه کنونی معتقد است: «در جامعه ما هم چاپلوسی و تملق وجود دارد و این پدیده (خلاف حقیقت) موجب عدم کارایی مخصوصاً مسئولان می باشد. بنابراین باید از لحاظ روانشناسان و جامعه شناسان، این آفت ریشه یابی شود و طی منشوری موارد آن مشخص و به مسئولان و مدیران کشور گوشزد شود.»
یک دکتر روانشناس بالینی، ریشه پدیده چاپلوسی را در سابقه کهن و استبداد تاریخی می داند و در بیان و تحلیل تملق گویی ضمن آن که این پدیده را بازدارنده پیشرفت و نوآوری در زمینه های گوناگون محیط های اداری، اجتماعی و شخصیت انسانی می داند، به اشکال مختلف و متنوع چاپلوسی اشاره می کند. او خلأ منزلت و نبود شایسته سالاری در ساختار اداری را یکی از عوامل وسعت و شیوع تملق گرایی ذکر می کند و کم کاری مسئولان امور جامعه در اصلاح سیستم اداری را در این زمینه دخیل می داند و شاکله دستور و توصیه های منع و استمرار چرب زبانی و خوشامدگویی های فریبنده و متداول در ساخت و سازهای محیط های اداری- اجتماعی زمانه را در سیره ائمه اطهار و هشدارها و رهنمون های حفظ شئون انسانی ایشان بر می تاباند تا بتوانیم به مناسبات سالم اجتماعی، عزت انسانی و حاکمیت شایسته سالاری در جامعه دست یابیم.
«دکتر فریبرز حمیدی» می گوید: تملق و چاپلوسی یکی از بلایایی هستند که روابط اجتماعی شهروندان را در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار می دهند. متأسفانه این صفات -مذموم- باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد که تشنه شنیدن آن هستند. در واقع این پدیده در جوامعی -هرکشور- که سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود. حتی کسانی که از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه درخور لیاقت خود نمی بینند، بر دامنه تکبر خود می افزایند. چاپلوسی که ما از آن سخن می گوییم، اغلب نسبت به کسانی صورت می پذیرد که از توانمندی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا اداری بهره مندند. البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست. گفتارهایی از تاریخ کهن وجود دارد که براساس آن می توان دریافت که چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود. این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم که از کرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن، سخن بر زبان رانده اند. «عبید زاکانی» در یکی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم می کند که متاع تملق و چاپلوسی دست کم در دربار ایران و قدرت مندان مستبد وجود داشته است. -به عنوان نمونه تملق گویی-: سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان- بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان، فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است. ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت: «ای مردک! نه آن زمان مدحش می گفتی؟...!. ندیم گفت: قربان!
من، ندیم توام نه ندیم بادمجان. باید اشاره کرد که چاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه درباره خصوصیات و توانایی های توانمند متوسل می شوند و آنها را ستایش می کنند.»
این روانشناس در ادامه بیان صحبت خود، می افزاید: «این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که بسیاری از پدیده های اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه می شوند و رسوب می کنند و اکثر مردم با آن خو می گیرند. بنابراین، حتی در صورتی که عوامل شکل دهنده پدیده ها از بین بروند باز هم آن پدیده ها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یک پدیده کهن است و نمی توان انتظار داشت که از جامعه محو شود چون سایه استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز اشاعه و گسترش داده شوند...»
«دکتر حمیدی» ادامه صحبت خود را معطوف به روش های متنوع چاپلوسی از جمله ستایش های غیرواقعی می کند. به اعتقاد وی، در محیط هایی که چاپلوسی متداول است، هر نوع تغییر باید مورد پسند یک طبقه خاص جامعه باشد. در این حالت، نتیجه این می شود که صداقت و پای بندی به اصولی که تأمین کننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوسی می دهد. او با بیان این که شیوه و شکل چاپلوسی متنوع و متعدد است، می گوید: «ممکن است به صورت های آشکار و پنهان صورت بگیرد. دادن القاب و عناوین جعلی و غیرواقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل یا افراد بالا دست، از جمله شکل های چاپلوسی است. در این زمینه، برنامه های طنز تلویزیون هم که بی شک بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند، این نوع چاپلوسی را به تصویر کشیده اند و با توجه به این که به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل با پسند مخاطبان خود نمایش دهند. حال باید یادآوری کرد که در چه جوامعی می توان خاستگاه این آفات را یافت.»
اراده، هویت، اخلاق، منش، اقتدار و خلاقیت آدمهای دو سویه تملق گو و تملق پذیر را می توان به خشت هایی فرو ریخته از نم باران یا وزش ملایم باد تشبیه کرد. در این حالت یقیناً به آسانی منزلت انسانی بی اعتبار می شود. چرا که مبانی فکری و استقلال شخصیت وجودی به سان چکابه های خاکستری بر زمینی سست است و از تظاهر هر چاپلوسی یک فرد و غرور بی بها و کذب خوشایند آمدن مخاطب هیچ رستنی حاصل نمی شود بلکه زیانهایی دارد که به صور مختلف در روند وظایف اداری، محیط های کارگری، روابط شایسته و زیبنده آدمیت از یکسو در ابعاد اجتماعی و توسعه و تولید و به طور کلی جامعه و کشور تاثیر می گذارد.
اگر این بده بستانهای متضاد حقیقت اخلاق ناب انسانی در هر جامعه چنانچه لایروبی و نظیف نشوند چه بسا رنجها و پس ماندگیها در چرخه زندگی و نیز باورهای اصیل در هاله مه آلود غفلت ها افزون می شوند.
به نقل از یک روانشناس می خوانیم:«امام علی (ع) خطاب به کسانی که پشت سر ایشان پیاده روان بودند فرمود: این چه کاری است که می کنید؟ گفتند: رفتاری است که بدان امیران را بزرگ می داریم. امام فرمود:به خدا قسم امیران شما از این کار هیچ سودی نمی برند و شما در دنیای خودتان بر خودتان سخت می گیرید و در آخرت با این کار به تیره بختی گرفتار می آیید و چه زیانبار است مشقتی که در پی آن کیفر دوزخ باشد و چه سودآور است آسایشی که با آن از آتش دوزخ همراه باشد.»
این که ائمه اطهار چگونه با چاپلوسان روبرو می شدند و درباره آنان چه می گفتند. همچنان که امام علی (ع) فرمودند: «بر چهره ستایشگران و اندام چاپلوسان خاک بیفشانید و یا- این که- از دوست داشتن چاپلوس و ستایشگر بر حذر باش زیرا این لحظه از حساس ترین لحظات برای نفوذ شیطان است تا بدان وسیله کار نیک نیکوکاران را ضایع کند.»

برخورد قاطع با متملقان
«دکتر فریبرز حمیدی» روانشناس بالینی، در ادامه صحبت های قبلی خود، می گوید:«چاپلوسی و یا سایر آفات اخلاقی در هر مجموعه ای نشانگر ناسالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهای حاکم بر آن جامعه است. چنین فضایی در جامعه زمانی شکل می گیرد که منزلت و نقش ها آن گونه که شایسته افراد است توزیع نشود و در واقع شایسته سالاری به معنی واقعی آن وجود ندارد.» به اعتقاد وی، اگر هر شخص در جایگاه درخور شان خود قرار گیرد و مطابق با منزلت واقعی اش از نقش اجتماعی مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعی نیز از سلامت کافی برخوردار خواهد شد.
وی می افزاید: «البته در این خصوص باید به ظرفیت افراد متصدی امور نیز نگاه کرد. افرادی که همواره با رفتار روشن خود اجازه نداده اند تا جو تملق و چاپلوسی هاله ای اطراف آنان ایجاد کند، کم نبوده اند. مثال تاریخی آن را می توان به افراد بزرگ تاریخ ربط داد که پیشاپیش خطرات ناشی از مدح چاپلوسانه در مورد خود را خنثی کرده اند و در سیره عملی خویش نیز هیچگاه فرصت چاپلوسی آگاهانه یا ناآگاهانه را دراختیار اطرافیان قرار نمی دادند و تا جایی پیش رفته اند که عقل را معیار مناسبی برای قیاس آنچه مداحان و مورخان می گویند، قیاس و میزان برای آیندگان نیز شمرده اند.»
دکتر حمیدی با تاسف می افزاید: متاسفانه گاهی گفتار بزرگان دین و معرفت نیز به فراموشی سپرده می شود.

پدیده ای از فرهنگ گذشته
مدیرعامل یک شرکت خصوصی ساختمانی نیز معتقد است ریشه تملق و چاپلوسی در نیاز است و نیاز هم در بی عدالتی است. مردم اگر فقیر بودند زیاد فرقی- با یکدیگر- نداشتند. این شدت زیاد تضاد طبقاتی است که به عنوان یک علت باعث ایجاد فرهنگ تملق می شود.
«نگهدار» می افزاید: بنا به تجربیات خودم یک علت دیگر در بروز پدیده و شیوع صفات تملق و چاپلوسی در این است که اگر مدیر قوی و سر جای خودش باشد به اطرافیان اجازه نمی دهد زبان به تملق او بگردانند.
وی همچنین ضمن آن که می گوید مشکل پدیده تملق و چاپلوسی تنها با سخنرانی رفع نمی شود، نیز این باور خود را برمی تاباند که برخی نشریات حالت تملق گویی دارند در حالی که نشریه ای برای مخاطبان موثر است که خود تملق گو نباشد.
این مدیر همچنین پدیده چاپلوسی را ناشی از فرهنگ استبدادزده گذشته ها می داند و می گوید که تملق به هر شکل باشد ریشه اساسی در استبداد زدگی کهن ما دارد و اعتقادم این است که چاپلوسی برخلاف شئون اسلامی و اجتماعی ما است.

رفتار شگفت آور
... اما چاپلوسی و خودنمایی های برخی از افراد شگفتی های مضاعف به نمایش می گذارد. یکی از انواع تملق، موردی است که احتمالاً شما هم شبیه آن را در جایی دیگر شاهد بوده اید. یک شهروند کارمند که خود را «میرزا» معرفی می کند می گوید: آنچه می گویم شاید ربط مستقیم با سوال شما نداشته باشد و به طور اخص مفهوم و تاثیرات تملق را تعریف نکند اما از جنس و ردیف این پدیده است. موردی که چندی پیش (اواخر سال گذشته) شاهدش بودم برایم هم تاسفبار بود و هم قابل تامل، در سالن غذاخوری عده زیادی از همکاران مشغول صرف ناهار بودند. هر کس ضمن صرف غذا صحبتی می کرد. برخی درباره کار و بخش محیط کاری خود حرف می زدند. سالن کم کم خلوت می شد. این عده گفتارشان به سمت انتقاد از یکی از مدیران کشیده می شود و از جمله آن، اکثر کارکنان از برخورد خشک و رفتارهای تحقیرآمیز آن مدیر نسبت به همکاران زیرمجموعه شرکت به شدت گلایه می کردند که به مشکلات محیط کار و شرایط اضطراری بچه ها توجهی نمی کند. صحبت برو بچه ها که بعضاً بیش از بیست سال سابقه کار دارند می نمود سخت از آن مدیر دلخور هستند.
دو سه روز بعد صبح که کارکنان به شرکت آمدند شنیدند که آن مدیر یک پست جدید نیز گرفته است. برخی از افراد حضوراً مراتب خشنودی خود را به مدیر ابراز کردند اما نکته جالب آن همان عده که چند روز پیش در سالن غذاخوری به شدت از مدیریت آن مدیر و خست او در رفع مشکلات مختلف محیط کاری و پرداخت اضافی کار و کسر کار و... و... دل پری داشتند، هر یک و بعضاً هر دو سه نفرشان به طور جداگانه آگهی تبریک خود به مدیر یاد شده را نیز در روزنامه ها چاپ کردند. برخی دیگر از همکاران که از این موضوع باخبر شدند تعجب کردند که آن انتقادها و نارضایتی از مدیر چه بود و این آگهی آنهم پس از دیدار حضوری چه بود؟!...

چاپلوسی پلکان افراد ناتوان
«غضنفری» کارشناس کارتوگرافی، می گوید چاپلوسی و تملق موضوع خیلی جالبی است که مطرح می کنید. خود من ۴-۳ ماه در اداره ای مشغول کار شده بودم. نتوانستم آن محیط را تحمل کنم از بس فشار استرس به آدم وارد می کرد دلیلش وجود مشکلات اقتصادی کارمندان بود که به نوعی مطرح می کردند.
او حدود یک سال پیش فارغ التحصیل می شود. وقتی وارد فضا و محیط دانشگاه می شود تجربه هایی کمرنگ از تملق را احساس می کند، محیطی که جوانان علم و فرهنگ و ... می آموزند. پیش از دانشگاه هم نگاه و گمانش نسبت به جامعه آن بوده که آدمها سر و حواسشان به کار خودشان است و این که زیاد به فکر آن نیستند خودشان را از نردبان دیگران به آسودگی بالا ببرند تا هرچه زودتر و از نزدیکترین راه به هدف هاشان برسند. او می گوید: «در فضای سیستم اداری و بوروکراسی هم چاپلوسی بر ضوابط و روابط سایه انداخته است.» به زعم این کارشناس جوان، این شرایط متاثر از موقعیت اقتصادی است:«برخی افراد می خواهند خود را بالاتر بکشند و کسی که در اداره است نیز سعی می کند از طریق چاپلوسی کار و موقعیت خود را ارتقاء دهد و لذا سبب ایجاد استرس نسبت به اطرافیان می شود. فکر می کند با تملق می تواند مشکلات خود را کم کند. به باور وی پدیده چاپلوسی حتی در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می تواند خیلی تاثیر بگذارد. همچنین کسی که در مسند گزینش افراد- چه در زمینه اشتغال و چه استخدام و ... -ممکن است تحت تاثیر کرنش و تملق افراد- معمولی- متقاضی قرار گیرد. اما یک مدیر هم ممکن است تملق پذیر نباشد و تحت تاثیر چاپلوسی قرار نگیرد.»
سویه دیگر دیدگاه های این کارشناس کارتوگرافی، معطوف برخی مدیران است که به اعتقاد وی در جایگاهی نیستند که شناخت جامع از مسئولیت متعهده خود داشته باشند. وی می گوید:«متاسفانه برخی از مسئولیت ها به دست افرادی سپرده می شود که شایستگی مدیریتی آن را ندارند. من قسم می خورم به چشم خودم دیده ام آدمهایی توانایی اداره مجموعه اداری خود را ندارند که فکر می کنم با تملق به آن مقام رسیده اند زیرا نه تخصص و نه تحصیلات متناسب با حرفه- نوع کاربری اداره متبوع- نداشته اند اما توانسته اند زیرکانه پست کلیدی خوبی را به دست آورند.»

مدیریت تملق دوست
«خانی» بازنشسته یک شرکت وابسته دولتی است. می گوید: زمانی که با مدرک سیکل به عنوان شاغل در بایگانی متروکه مشغول کار شدم، آن موقع یک آشنا در آن اداره داشتم که معرفم شد. حالا فرزندان من که هر یک تحصیلات دانشگاهی و یا دیپلم دارند اما برای استخدام باید از هزار توی شرایط بگذرند الحمدلله هیچ کدام اهل چرب زبانی نیستند. حاضرم دستفروشی کنند و نان حلال به دست آورند اما شخصیت خود را با تملق گویی خرد نکنند.
به گفته او در گذشته ها هم بودند مدیرانی و یا یک شخص با نفوذ واسطه استخدام آشنایی و قوم و خویش خود می شدند و باز بودند روسایی که دم دمی مزاج بودند و از چاپلوسی زیردستان خود خوششان می آمد. حالا آن وضع بیشتر شده است. وی می گوید: «مهندس جوان به هر دری زده نتوانسته یک شغل پایدار با حقوق ماهانه پیدا کند. لاجرم مسافرکشی می کند. صدها و هزاران جوان تحصیل کرده داریم در جامعه مان که کارهای کاذب دلالی و امثالهم می کنند تا خرج زندگیشان را تامین کنند در حالی که کشورمان اینهمه امکانات تولیدی و سرمایه کلان دارد . به نظر من دلیل اول این شرایط نامیمون، کلیدی شدن کارها توسط یک عده رئیس و مدیر تملق دوست است در حالی که دولت سعی می کند همه جور زمینه ها برای پیشرفت و تحقق عدالت فراهم شود. مشکل سد راه، مدیران خودمحور و آشنا دوست و ... هستند.»
قبول و انجام کار در هر محیط رسمی بدون هیچ تنش، تعهد پذیرش شرایط آن محیط است. نه کارمند و نه مدیر هیچ یک نمی تواند در فضای ناسالم مواج از چرب زبانی آن جور که باید خدمت کنند، اهداف سازمان تابعه را پیش ببرند، نمودارهای فعالیت و عملکرد سازمان را بالا ببرند تا سطح بهره وری به نهایت ظرفیت ارتقاء یابد، تأمین همه این موارد در وهله اول نیاز به مدیریت کاردان، کارآمد و هنرورز دارد، مدیری که دلخوش به پست و حفظ مزایا نباشد. اگر چنین باشد، موریانه تملق و چاپلوسی هرگز جای رشد و تکثیر نخواهد داشت.
چندان نیاز به گویش و نوشتن نیست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. آب جایی جمع می شود که گودال است... جایی که میزان الحراره شخصیتی مدیریتی تابع فضای خوش زبانیها و تحسین و تمجیدهای کیلویی باشد همواره میزان سنج در نوسان است.
ترس از دست دادن کار
در سیستم اداری کارایی، بهره وری و توجه به کارمند فعال، به خاطر چاپلوسی وجود ندارد! چاپلوسی الان بزرگترین آفت است.
«شیرازی» کارمند،... می گوید اگر کسی که توانمندی و تخصص کار ندارد به جایگاهی وسیع، گسترده که همه اش هم با قابلیت های تخصصی است گمارده شود، معلوم است که زیر مجموعه تحصیلکرده در هر یک از بخش های مختلف، رنج می برند. جالب آن که از همین نوع مدیر که کار و تخصص لازم را ندارد، پس از بازنشستگی در جایی گمارده شده است که به دلیل عدم تخصص، زبان حرفه ای کارکنان را نمی داند. وی می افزاید: «پس ازسالها کار دیده ام مدیر به جوانهای تحصیلکرده اجازه کار و کارآموزی تخصصی نمی دهد چرا که او فکر می کند این جوانها پس از مدتی کارش را از دستش می گیرند. به نظر من اگر آن مدیر کارش را از دست بدهد توان و شایستگی انجام کار ساده ای را هم ندارد.»

نقش مدیریت کارآمد در خنثی سازی فضای تملق گویی
پاسخهای یک مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات، در چند و چون علل و پسایندهای پدیده نازیبای تملق که بازدارنده جریان فضای پیشرفت محیط های سالم بین گروهی و اداری است، قابل تأمل است. «بهمن امامی» صحبت های خود را از چند لایگی ارتباطات متعارف در نقش دادن و ایجاد انگیزه به گروه سازمانی به عنوان یک اصل، رقابت سالم، نظر مثبت مدیریت بر توانمندیها، دانش و مسئولیت پذیری و در نتیجه افزایش بهره وری، فرآیندهای دو سویه کنش متقابل، دلیل ایجاد محیط های ناسالم، لزوم هنر حرفه ای بودن مدیر و مسئولیت پذیری و ابهام زدایی در سازمان و این که چگونه می توان ارتباطات بین جمعی را ساماندهی کرد، محوربندی می کند.
وی می گوید: «اصولاً در مدیریت یک بحث مبتنی بر این که ما چگونه می توانیم یک سازمان را در ستون های بالایی، میانی و پایینی ساماندهی و مدیریت کنیم، وجود دارد. در این خصوص نظر بر این است که می باید بتوانیم نقش هایی را به افرادی که در سازمان کار می کنند بدهیم تا بتوانند در حوزه های کاری شان به طور کامل مسئولیت خود را ایفا کنند... ».وی بین استعمال واژگان و بحث تملق و چاپلوسی ضمن آن که عمل به آنها را منفی برمی شمرد، با فعالیت های کارا و برتر جدا می کند. او می گوید: این که افرادی به عنوان نیرویی در سازمانی اعمال چاپلوسی و تملق و یا کارشکنی می کنند که واژه های منفی هستند، یا آن که برچسب هایی که نمایانگر نوعی حسادت است به شخص و یا اشخاصی می زنند و اینها را اصطلاحاً «استریپ تایپ» و یا عقاید قالبی می نامند، فرق اصولی دارند با آنان که در یک گروه در همان سازمان دارای ارتباطات قوی تر هستند یا می توانند ارتباط مؤثر ایجاد کنند. بنابراین باید گفت در آن حالت ما نباید به این گروه اخیر برچسب تملق گو یا چاپلوس بزنیم. از طرف دیگر، شما وقتی در یک ارتباط میان فردی قرار می گیرید طبیعی است که بدانید یک سازمان و یا یک مدیریت دارای قدرت بیشتر است که گروه، اداره و یا کارخانه ای را اداره و رهبری می کند. از سوی دیگر در همین فضا، طبیعی است -می نماید- آنها که ترس از دست دادن موقعیت شغلی، حرفه ای و ترفیع دارند، برای آن که این موقعیت های کسب شده خود را تثبیت کنند و حتی بالاتر بروند، ممکن است به سمت چرب زبانی گرایش پیدا کنند. در حالی که اگر در محیط کاری و بین افراد شاغل یک رقابت سالم وجود داشته باشد و مدیر هرکس را به لحاظ توانایی، دانش و مسئولیت پذیری ارجاع کار و نزدن از کار (کم کاری) و براساس شاخص های -شایسته سالاری- مورد توجه قرار می دهد و تعیین می کند، در این حال و فضا دیگر مسئله چاپلوسی جایگاهی ندارد و مطرح نیست. رقابت سالم است که کارکنان بتوانند بهره وری سازمان را بالا ببرند و در امور موظف سازمانی مشارکت کنند.» وی در توضیح بیشتر می گوید: «این مشارکت می تواند شامل ارتباطات کلامی، رفتاری و اداری باشد. فرایند این نوع فرهنگ و عمل سبب می شود که فرد قالب های مثبت و انگیزه کار پیدا می کند و خود را ارتقاء می دهد. ولی چنانچه محیط ناسالمی که از ناکارآمدی مدیر ناشی می شود، حاکم باشد، بدیهی است سجاف نظام اداری و یا هر محیط کار جمعی دیگر، خدشه دار می شود. لذا می باید کنش متقابل پیوسته به وجود آید تا بتوان آن سازمان را پویا کرد. چنانچه کنش متقابل ناپیوسته باشد، در حقیقت شرایط آن محیط دچار ناهماهنگی می شود و در نتیجه باعث از هم پاشیدگی آن گروه و سازمان می شود و ظرفیت و میزان بهره وری کاهش پیدا می کند. اینجا است که ما عقاید قالبی پیدا می کنیم و نسبت به افراد گروه، همکار و... حس چاپلوسی پدید می آید و حالت دو به هم زدن و... و... نمایان می شود که آسیب هایی بر روند امور سازمان وارد می شود جوری که -گاه- مدیر و مدیریت، عاجز از ساماندهی می شود.»
«دکتر فریبرز حمیدی» روانشناس بالینی، با اشاره به این که صاحب نظران معتقدند -در هر جامعه- قداست سازی نیز زمینه ای مهم برای رواج چاپلوسی است، تجربه اروپاییان در این خصوص را نشانه می رود که قداست گرایی باعث می شود انسان اروپایی در مقابل آنچه - به زعم خودشان- به عنوان مقدس نمایانده می شود، زانو می زند و اگر کسی از میان آنها به آن مقدسات -مطرح- معتقد نباشد، به ریا روی می برد. در این حالت، چنانچه کسی هم که می خواهد از این وضع سوءاستفاده کند و موقعیت خود را بهبود ببخشد با چاپلوسی به ستایش -حتی افراطی- روی می آورد.

شایستگی و حفظ حقوق و اخلاق فردی
به باور وی، علاوه بر عوامل یاد شده، باید به انگیزه ها و کنش های شخصیتی، روانی و اجتماعی اشاره شود که بذر چاپلوسی را در سرزمین دلها می افشاند.
اما این که چگونه ممکن می شود پدیده ناهنجار و مذموم تملق را کاهش داد، می گوید: «برای فروکاستن دامنه چاپلوسی نخست باید به تدبیری برای حفظ و پاسداشت حریم حقوق و اخلاق فردی همت گمارد تا آن که اخلاق انسان دستخوش مطامع قدرتمند واقع نشود. معتقدم تنها می باید شایستگی کامل -هرچه بیشتر- کامل، مبنای نیل به امکانات قرار گیرد. دراین زمینه، کم کاری و کم لطفی متولیان امور جامعه را هم نباید دست کم گرفت. باید اذعان داشت که اصلاح ساختاری اداری و همچنین اجرای عملی و نه در حد شعار، باور به شایسته سالاری می تواند به از بین بردن عادات ناپسند دیرین چاپلوسی، کمک زیادی کند.»

آفات وابستگی به تشویق
«دکتر حمیدی» بحث تشویق و نیز آفت تشویق و ستایش فراتر از حد را مورد اشاره قرار می دهد که این مؤلفه ها می تواند برای هر انسان خرد و بزرگسال مدنظر قرار گیرند.
وی در این موارد، با معنا کردن کلمه تشویق که شوق افکندن و ترغیب کردن به کار است، می افزاید: «از نظر روانشناسان، ارائه محرک مطلوب پس از انجام رفتار مطلوب به منظور افزایش، تکرار و تثبیت آن عمل و رفتار، تشویق تبیین و معنای به حق می یابد. همچنین گفته شده است در انسان ها نوعی نیاز به محبت وجود دارد. انسان ها مایلند که مورد محبت، تحسین و تمجید قرار گیرند. از سوی دیگر ما به چیزهایی که خوشایند باشند پاسخ می دهیم و آن پاسخ هایی را برمی گیریم که با رضایت خاطر و پاداش همراه باشند. اینها سبب تقویت روانی می شوند و شخص به این پاسخ ها پایبند می شود.» وی با اشاره به سیره عملی ائمه اطهار(ع) می گوید: «می توان چنین شیوه را در تمام سطوح افراد جامعه پیاده کنیم. در این راستا توجه کنیم به سخنان حضرت علی به مالک اشتر که می فرمایند با تحسین و حق شناسی، خویشتن را با مأموران درستکار خود مرتبط کن. خدمات صادقانه آنان را به زبان بیاور و صریحاً قدردانی نما زیرا تحسین و قدرشناسی، مردان شجاع را در راه نیکوکاری تهییج می کند و مسامحه کاران را به واسط خداوند به «جنبش و حرکت وا می دارد.» از دکتر حمیدی درباره شیوه تشویق می پرسم:
▪ یکی از راه های تشویق، شیوه کلامی است. در تشویق های کلامی و گفتاری، با سخن خویش، رفتار فرد- کودک و یا بزرگسال- مورد تائید قرارمی گیرد چرا که عمل مثبت انجام شده آنان مورد تشویق قرارمی گیرد. با ارج نهادن به شخصیت فرد می توان فرصت بروز استعدادهای ذاتی را برای آن شخص فراهم کرد. احساس می کند صمیمیت بیشتری به او نشان داده می شود.» وی تأکید می کند که تشویق باید متعادل، به اندازه، به موقع به جا و مناسب باشد ضمن آن که با میزان فعالیت و انتظار باشد و انگیزه و هدف تشویق تفهیم مخاطب شود و ادامه می دهد: «توجه داشته باشیم تشویق، تحریک درونی برای پیشرفت امور را ایجاد می کند و تشویق به نحوی جبران کننده کمبودها، حقارت های عاطفی و اجتماعی است ضمن آن که باعث به وجود آمدن حسن اعتمادبه نفس و تقویت عزت نفس می شود نیز مضاف به آن که رفتار و سیر زندگی- ولو مقطعی- را می تواند تغییر دهد.» به باور «حمیدی» روانشناس، ایجاد وابستگی به عوامل تحریکی تشویق، سبب کند شدن محرکهای درونی، ایجاد توقعات تصنعی، مغرورشدن و احساس مهتری خواهد شد و این مورد خاصه در خردسالان بیشتر متجلی می شود.
همچنین باید توجه داشته باشیم که تشویق های مکرر و یکسان حالت رشوه به خود می گیرند و فرد عادت می کند در ازای هر رفتار و عملی به او پاداش داده شود. امام علی«ع» فرموده است: «ثنا و تمجید دیگران بیش از حد شایستگی و لیاقت، تملق و چاپلوسی است و کمتر از آنچه سزاوارند یا ناشی از عجز تمجید کننده است یا منشا روانی آن بیماری است.»

نشانه های یک مدیر ضعیف
امامی، پژوهشگر علوم ارتباطات، درباره دلایل دیگر بروز چاپلوسی به ضعف مدیریت سازمان در حاکمیت رقابت سالم اشاره می کند و می گوید: «علت وجود تملق گویی در این بوده که مدیریت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازمانی خود به وجود آورد و یا نتوانسته است خلاقیت ها را کشف کند که در حقیقت، نشانگر ضعف مدیریت است. این مسئله سبب می شود که کارکنانی چاپلوسی، دروغگو و چرب زبان شوند... به اعتقاد وی، مدیر باید هنر حرفه ای بودن در کار موظف خود را یاد بگیرد. مسئولیت پذیر باشد. در آن صورت، زیر مجموعه او هم مسئولیت پذیر خواهد شد. مدیر نیز می باید از دیگران و از کارکنان سازمان تحت مدیریت خود. سایه روشنهای متکی به تجارب شان مورد توجه خود قراربدهد و حالت مشورتی و تأملی داشته باشد نه آن که فرضا یک مدیریت خشک، بدون انعطاف و خودرأی باشد. در چنین فضایی، جو چاپلوسی به وجود می آید. وی تأکید می کند یک مدیر پیش از هر اقدامی می باید زمینه سالم سازی محیط کار را مورد توجه قراردهد و تحکیم کند و بر آموزش و بهسازی منابع انسانی تأکید داشته باشد تا جریان بهره وری و کارایی سازمان بالا رود. باور داشته باشد وقتی که دارای منابع انسانی کارآمد باشد، نیز دیگر جایی برای حرف و حدیث، چاپلوسی و چرب زبانی بازنمی شود و یا باقی نمی ماند.
«امامی» ادامه صحبت خود را با اشاره به این که می باید تکنولوژی در اختیار مدیر باشد و نه مدیر در اختیار تکنولوژی، معطوف به ابهام زدایی در سیستم مدیریتی می کند. به گفته وی ابهام زدایی در فضاهایی که هاله ای مبهم از موقعیت های افراد شاغل خیمه می زند یکی دیگر از توانمندی های مدیریت است. وی می گوید: «ابهام زدایی یعنی عواملی را که باعث ایجاد چنین شرایطی در محیط کار شده مدیر با هنر و توانایی خود هرچه زودتر خنثی سازد. در تئوری های مدیریت، روش مشورتی که بیشتر اشاره شد را در سازمان اعمال کند تا حدی که بتواند رقابت سالم و تعامل در بین گروه های کاری ایجاد کند. در آن صورت جو و فضای چاپلوسی و چاپلوسی طلبی کاهش می یابد چرا که فضای صمیمیت ایجاد می شود و احتمال خصومت بین کارمندان از بین می رود. در رقابت ناسالم است که چرب زبانی و تملق پذیری به وجود می آید.»
این مدرس علوم ارتباطات، پایان گفتارش را بیشتر به رنگ و حال هوای محبت و صمیمیت می آمیزد: «در محیط کاری با صفا و مهر، انسانها احساس آرامش می کنند چرا که غیر از زمان حضور در محیط خانواده، بقیه زمان و عمر ما در محل کارمان صرف می شود و می گذرد اما ناآرامی مجذوب از محیط کار فرد، طبیعی است روی خانواده و نسل های بعدی نیز اثر ناخشنودی می گذارد.»
منبع:روزنامه کیهان